پهلوی

حاصل دست و پا زدن فراوانِ سلطنت طلبان در این چهل سال را باید به تولد موش از کوه تشبیه کرد! گرچه هزینه‌های سنگین و حمایت‌های فراوان رسانه‌ای و سیاسی برای تبلیغ و تطهیر رژیم پهلوی انجام شد ولی نتیجه "تقریبا هیچ" بود.
اما واقعا چرا مردم ایران گوششان به این حجم عظیم تبلیغاتی بدهکار نیست؟

آنچه در تمام دوران در اقتصاد کشور مورد غفلت واقع می‌شود، بومی نشدن و وابستگی به خارج و مصرف گرایی است به همین دلیل شاید دورانی در کشور از نظر خدمات تولیدی چشمگیر بوده است اما همیشه این ضعف در بدنه‌ی دولتها موجود بوده است.

این روزها حکومت پادشاهی منسوخ شده و جایگاهی برای این نوع تفکر در میان مردم وجود ندارد از طرفی سلطنت پارلمانی و مشروطه نیز با اشکالاتی مبنایی و ذاتی زیادی مواجه است.

برای کوبیدن جمهوری اسلامی، به هر ترفندی دست می‌زنند حتی اگر آمارهای رسمی و داده‌های علمی مخالف ادعایشان باشد!

حضور پهلوی‌ها در رأس حکومت ایران، همواره سبب رنجش بزرگان بوده است و سقوط حکومت شاهنشاهی برایشان مثل یک آرزوی شیرین بود که بحمدالله به وقوع پیوست.

ابعاد فساد و تباهی دربار پهلوی، بسیار وسیع و گسترده و در عین حال، بسیار شنیع و شرم‌آور است؛ به همین دلیل، گرچه بیان این مسائل با سختی و بی‌میلی همراه است ولی برای ثبت در تاریخ، چاره‌ای از انتشار آنها نیست. در این مطلب، به یکی از آن موارد اشاره می‌شود:
«زمانی که من معاون وزیر دارایی بودم، «بند جیم» یعنی حفاظت اموال قصرها با بنده بود.
ما در ساختمان فرح که رفتیم یک سالنی در حدود ۱۵۰ متر فقط کمد وجود داشت. یک طرف، فقط شامپو و کلاه‌های “فرح” بود، یک طرف مانتو بود، یک طرف لوازم آرایش بود. یک چیز عجیب و غریبی بود.

تحریف تاریخ از خطرناک‌ترین اقداماتی است که سبب محو حق و جولان باطل می‌شود. از این رو، مقابله‌ی با تحریف، امری لازم و حیاتی است.
درخصوص حکومت پهلوی و شاه، کتابهای بی‌اعتباری نوشته شده است که از جمله‌ی آنها «نگاهی به شاه» اثر «عباس میلانی» است. با اینکه وی ادعای نگارش بی‌طرفانه‌ی کتاب را دارد ولی بررسی‌ها نشان از خلاف واقع بودن این ادعا میکند که دلایل آن به‌طور خلاصه ذکر می‌شود:
- چشم پوشی از استبداد حکومت شاهنشاهی و معرفی شاه به عنوان فردی دلسوز که فقط به دنبال پیشرفت ایران بود و در مقابل، معرفی امام خمینی (ره) به عنوان مخالف تجدد!

فردوست به عنوان مسئول دفتر ویژه اطلاعات مدعی است اشرف هر جا که می‌رفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل می‌کرد و کسی جرأت نمی‌کرد آنرا بازرسی کند.

محمدرضا پهلوی در سال ۱۲۹۸ خورشیدی به دنیا آمد. مادر او تاج‌الملوک همسر دوم رضاخان بود؛ خانواده‌ای از مهاجرین که پس از انقلاب بلشویکی روسیه از آذربایجان به ایران آمدند.
محمدرضا دوران کودکی را در خانواده‌ای دیکتاتوری گذراند که یکی از تأثیراتش ایجاد عقده احساس کهتری در او بود. چنانچه فردوست در خاطرات خود می‌گوید: محمدرضا در طی دوره شش ساله دبستان نظام در کلاس، به خصوص به شاگردان خیلی ظلم می‌کرد. به خصوص بعضیها را خیلی آزار می‌داد و هر روز نوبت یک نفر بود که آزار ببیند.

فساد اشرف پهلوی زبانزد بود و قماربازی یکی از جنبه‌های شخصیت فاسد او قلمداد میشد.