روایتی از فساد اقتصادی محمدرضا شاه

روایتی از فساد اقتصادی محمدرضا شاه
روایتی از فساد اقتصادی محمدرضا شاه

فساد در دربار شاه به‌قدری در تمام ابعاد آن رسوخ کرده بود که می شود دربار شاه و تمام خاندان او را کلکسیونی از انواع فسادها عنوان کرد، محمدرضا شاه پهلوی دومین پادشاه دودمان پهلوی و آخرین پادشاه ایران بود که از ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بر ایران حکومت کرد.

بر اساس اسناد و مدارک موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی مفاسد مالی و اقتصادی خاندان پهلوی همچون زمین خواری، فرار از مالیات، انحصار اقتصادی، تجملات، هزینه های هدایا و جشنها و مهمانی ها و سفرهای تفریحی را افشا کرده است.

به طور کلی می توان در زمینه فساد اقتصادی محمدرضا شاه دو نوع فساد مالی را در دستگاه حکومتی پهلوی بر شمرد اختصاص پول و تسهیلات دولتی به خود و شراکت با اشخاص ثالث در معاملات دولتی و اخاذی و رشوه گیری های فراوان که فرصت طلایی پول اندوزی در اختیار خویشان شاه قرار می داد.

رضاخان از بی پولی تا بزرگترین مالک

برای آنکه فساد مالی خاندان پهلوی افشا شود، باید نگاهی به دوران رضاخان نیز داشته باشیم او که در اوایل سلطنت خود هیچ دارایی نداشت در ادامه سلطنت و بسط قدرت خود املاک و زمین های زیادی را در حاصلخیزترین نقاط کشور تصاحب و ثروت هنگفتی را به دست آورد چنان که به هنگام ترک ایران در سال 1320 شمسی، بزرگ ترین مالک و زمین دار ایران بود.

رضاخان با توسل به شیوه هایی چون مصادره اموال و املاک افراد مغضوب، ضبط اموال مجهول المالک، خرید املاک از مالکان عمده با قیمت های بسیار نازل، قبول هدایا، خرید مستغلات و اراضی مزروعی پایین تر از قیمت بازار از مالکان مرعوب، تحت فشار گذاشتن مالکان از راه های گوناگون مثل قطع آب تا قبول قیمت نازل، به زور شلاق و شکنجه و راههای دیگر، به بزرگ ترین فئودال و زمین دار ایران تبدیل شد.

رضاخان نیرنگ های زیادی به کار می برد تا مالک زمین های مرغوب شود؛ از جمله این نیرنگ ها این بود که وی با فرستادن افسران خود به شمال دستور می داد که هر ملک مرغوبی را می دیدند، برای شاه بگیرند رضاخان در غضب املاک سیری نداشت و این نقطه ضعف، مورد سوء استفاده اطرافیانش قرار می گرفت.

فردوس می نویسد: «اگر می خواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد، یا پیشنهادی را تصویب کند، قبل از شروع، نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح می کردید و مطمئن بودید که کارتان انجام می شود.»

44000 سند مالکیت طی 17 سال به نام رضاشاه شد

تا سال 1320 ش که زمان خروج رضاشاه از ایران بود، درآمد سالانه رضاشاه به 700 میلیون تومان می رسید که از این مبلغ هر ساله 60 میلیون تومان به خارج منتقل می شد. شمار روستاهایی که رضا شاه در مدت سلطنت خود تصاحب کرد، بالغ بر 2167 پارچه بود. شمار افرادی که درآمدشان در زمان سلطنت رضاشاه به جیب وی می رفت، بالغ بر 254585 نفر بود در دوره 17 ساله سلطنت رضاشاه، بالغ بر 44000 سند مالکیت به نام او صادر شد.

رضاشاه همچنین سالی 12000 لیره از شرکت نفت انگلیس و ایران بابت حق عبور لوله های نفتی از زمین هایی که تصاحب کرده بود، دریافت می کرد. گام بعدی رضاخان برای تصاحب اموال مردم، دستور وی به مجلس شورای ملی بود که قانون «فروش املاک خالصه» را به تصویب رساند تا او بتواند بهترین املاک خالصه را به نام خود و فرزندانش منتقل کند.

رضاخان تا آخرین روزهای سلطنت دست از زمین خواری نکشید. حتی نقل شده است که او به هنگام کناره گیری، مشغول تصاحب یک منطقه وسیع از اراضی خوب نزدیک «کرند» از راه خرید اجباری به حساب شخصی خودش بود.

فریب مردم توسط محمدرضا شاه/انقلاب سفید پهلوی تا تاراج دسترنج رعایا

بعد از رفتن رضاخان، محمدرضا بر تخت سلطنت نشست و چون در زیر فشار و خواست مردم و افکار عمومی بود، وانمود کرد که می خواهد زمین های مردم را به آن بازگرداند، اما او هرگز حاضر نبود حتی یک جریب از زمین های موروثی خود را به رعایا واگذار کند؛ مگر آن که ده ها برابر قیمت زمین از آن سود برده باشد.

مخبر خبرگزاری فرانسه در تهران در این باره اظهار می دارد:

«عده ای از منسوبین دربار شاهنشاهی، اراضی مرغوب و قابل استفاده را به عناوین مختلف تصاحب نموده، اراضی و املاکی را که غالباً قابل بهره برداری نیستند، به صورت تحمیلی و اجباری به رعایا واگذار می کند ... .»

روش دیگر برای تحمیل کردن زمین های نامرغوب به زارعان، اعطای وام از سوی بانک ها با بهره بالا و قسط بندی بازپرداخت وام و بهره آن بود. البته در بیشتر موارد، ربع یا نصف آن مبلغ به عنوان پیش قسط دریافت می شد و تا خاتمه پرداخت، زمین در رهن اداره املاک می ماند.

اقداماتی از جمله اصلاحات ارضی، انقلاب سفید خاندان پهلوی نیز منجر به چپاول هر چه بیشتر مردم ایران بالاخص قشر زحمت کش و مستضعف کشاورز و روستایی و تاراج دسترنج آنان می شد.

در جریان اصلاحات ارضی، شاه 1106 ده را فروخت و تا سال 1347 ش از بابت اقساط زمین های فروخته شده، 2/1 میلیارد ریال پول گرفت. بهای کل این زمین ها در آن زمان تقریباً 10 میلیارد ریال تخمین زده می شد. 1092 ده فروخته نشده هم چنان به عنوان املاک اختصاصی شاه باقی ماند.»

پس از اجرای اصلاحات ارضی، از 3/6 میلیون خانوار روستایی، 2/2 میلیون خانوار با شرایط سنگین به طور اقساطی صاحب زمین شدند و 1/4 میلیون خانوار، هیچ نصیبی نبردند و به کارگر کشاورز مبدل شدند. از 8/200/000 هکتار کل اراضی قابل کشت، 4/700/000 هکتار به عناوین گوناگون در چنگ زمین داران باقی ماند. در حالی که بار سنگین قسط و اجاره بها و انواع وام ها بر دوش میلیون ها روستایی سنگینی می کرد، در مقابل، انواع تسهیلات برای زمین داران صاحب سرمایه مهیا شده بود.

املاک غصبی رضاشاه مجدداً به محمدرضا رسید

پس از 15 بهمن 1327 ش بنا به درخواست محمدرضا و تصویب مجلس شورای ملی، املاک اختصاصی به مالکیت محمدرضا درآمد. بدین ترتیب 2400 آبادی از املاک غصبی رضاشاه مجدداً از آن محمدرضا شد و عنوان عوام فریبانه «موقوفات خاندان پهلوی» به آن داده شد. در سال 1330 ش، شاه دفتر املاک اختصاصی را برای به جریان انداختن پول های حاصل از فروش املاک سلطنتی به کار انداخت.

محمدرضا و دیگر اعضای خاندان پهلوی، علاوه بر دارایی تصاحبی، روحیه غضب و تصاحب را نیز از پدرشان به ارث برده بودند و زیردستان خاندان پهلوی نیز در اجحاف بر مردمان محلی در خرید زمین های آنان، دست کمی از اربابان خود نداشتند.

پس از سال ها تصاحب و بهره برداری نادرست و غارت و استعمار دهقانان به دلیل کاهش سوددهی و جذابیت زمین های زراعی و بروز برخی مسایل سیاسی و اجتماعی، هم چون وقایع مربوط به زمان دولت مصدق و ناآرامی های پس از آن و فشارهای داخلی و خارجی، به موجب قانونی که به مجلس سیزدهم ارایه شد، خاندان پهلوی با هدایت محمدرضا مصمم شد بسیاری از زمین های زراعی را به دولت، رعایا و دیگر خریداران بفروشد.

محمدرضا پهلوی ادعا کرد که در دومین قدم برای اجرای انقلاب سفید شاه و مردم ، املاک غصبی پدرش را پس از چندین سال بهره برداری به دهقانان خواهد فروخت. پس از آن، او با سپردن قبض های اقساطی 25 ساله دهقانان به بانک ملی ایران وجه قبوض مزبور را نقدا و بدون تنزل از بانک ملی دریافت کرد تا سرمایه خود در جای مطمئن تری به کار اندازد.

محمدرضا به عنوان یکی از ثروتمندترین مردان جهان، قسمت اعظم ثروت ایران را در اختیار داشت. او با سرمایه گذاری در جزیره کیش، تاسیس هتل و قمارخانه و کازینو، منابع بسیاری را به دست آورد. قمارخانه ای که شاه در کیش ساخته بود، با کازینوهایی مثل مونت کارلو در یک سطح بود. تمام هزینه های ساختمانی جزیره کیش که شامل میلیون دلار بود، از بودجه دولتی مصرف گردید و پرواز بین تهران و کیش برای برخی از درباریان مجانی بود.

دامنه‌ فساد آنقدر گسترش‌ یافته‌ بود که‌ یکی‌ از خبرنگاران‌ خارجی‌ با اشاره‌ به‌ جریان‌ مبارزه‌ با فساد در ایران‌ نوشته‌ بود «این‌ کار، غیرممکن‌ به‌ نظر می‌رسد؛ چرا که‌ پای‌ همه‌ به‌ نحوی‌ گیر است.» دامنه‌ فساد و سوءاستفاده‌های‌ مالی‌ اطرافیان‌ شاه‌ و صاحبان‌ نفوذ و قدرت‌ در حکومت‌های‌ گذشته‌ و به‌ویژه‌ در دستگاه‌ پهلوی‌ آنقدر وسیع‌ و گسترده‌ بود که‌ از دید پژوهشگران‌ خارجی‌ نیز به‌ دور نمانده‌ است.

آنها بیشترین‌ موارد فساد مالی‌ را مربوط‌ به‌ خانواده‌ پهلوی‌ و دربار شاه‌ می‌دانند. چه‌ بسیار سوءاستفاده‌هایی‌ که‌ توسط‌ یک‌ وزیر یا مقام‌ بالای‌ مملکتی‌ صورت‌ می‌گرفت‌ و به‌ راحتی‌ از آن‌ می‌گذشتند، در حالی‌ که‌ یک‌ کارمند ساده‌ با دریافت‌ مختصر رشوه‌ای‌ محاکمه‌ و زندانی‌ می‌شد.

نقش ساواک در گسترش فساد اقتصادی پهلوی ها

در منابع موجود از نقش ساواک در حمایت و گسترش فساد اقتصادی و مالی میان دوایر و مجموعه‌ ارکان حاکمیت، به‌ویژه اعضای خاندان سلطنت سخن به میان آمده است. هر چند ساواک بر اقدامات، فعالیتها و رفتارهای اعضای درجه اول و مؤثر خاندان سلطنت اشراف داشت، اما نمی‌توانست در برابر اقدامات آنان واکنش نشان دهد.

در گزارشات ساواک، فساد خاندان سلطنت و شخص شاه، به پدیده‌ای معمول و پذیرفته شده تبدیل شده بود؛ البته به دلیل واهمه و رعبی که از ساواک در بین مردم وجود داشت، اساساً هیچ‌ انتقاد و اعتراض علنی و آشکاری از فساد حاکم بر خاندان سلطنت وجود نداشت و هرگونه انتقادی حتی بسیار محدود نیز به شدت توسط ساواک منکوب می‌شد. در همین حال در برخی موارد، ساواک علناً و عملاً از فساد اقتصادی و نیز اجحاف و ستمکاری اعضای خاندان سلطنت در برابر شهروندان حمایت کرده و هرگونه اعتراضی را در نطفه خفه می‌کرد.

منبع:

www.w57.ir/4DW

 

موضوع:

تولیدی: 
بازنشر

افزودن دیدگاه جدید