عاقبت نفاق، شکست و رسوایی

عاقبت نفاق، شکست و رسوایی

در هیچ عصر و زمانی، جوامع انسانی از وجود منافقان خالی نبوده است. آنها خطرناک‌ترین دشمن نامیده شده‌اند زیرا لباس دوست را می‌پوشند و در پنهانی دشمنی می‌کنند.

منافق برای همیشه نمی‌تواند نفاقش را پنهان کند، درنهایت رسوا می‌شود زیرا زمانی که منافعش را درخطر نابودی می‌بیند، درون ناپاک خود را آشکار می‌سازد. منافقان صدر اسلام که بعد از پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) کفر و نفاق خود را آشکار کردند از این دسته‌اند.

البته ذکر یک نکته ضروری است که منافق لازم نیست حتماً شخص باشد، بلکه ممکن است یک گروه و یا یک سازمان نیز منافق باشد و در بُعدی وسیع‌تر حتّی ممکن است حکومت یک کشور نیز منافق باشد. بعضی از کشورهای مدّعی اسلام که به‌ظاهر سنگ اسلام را به سینه می‌زنند و در محافل و مجالس و کنفرانس‌های اسلامی شرکت می‌کنند و از سوی دیگر با بزرگ‌ترین دشمن اسلام و مسلمین یعنی صهیونیزم عهد و پیمان‌های پنهانی دارند، ازاین‌رو خدای متعال آن روشنی آتش ادعایشان را به خاموشی تبدیل کرده و دورویی و ریاکاری آنها را برای همگان آشکار نمود.

در انقلاب اسلامی ایران نیز به‌کرات شاهد آن بوده و هستیم  که چه تعداد از منافقان باگذشت زمان و به مناسبت‌های گوناگون چهره زشت و درون پلیدشان را نشان دادند و از پس نقاب نفاق بیرون آمدند و در همین دنیا رسوا شدند.

لذا با مراجعه به آیات قرآن کریم و تاریخ اسلام به این نکته پی می‌بریم که سنت الهی بر این قرارگرفته که خداوند منافقان را رسوا کرده و آنها را در بیابان تاریک نفاق سرگردان رها کند. خدای متعال این مطلب را در ضمن تمثیلی زیبا در کتاب هدایت خویش بیان نموده « مثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارً‌ا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّـهُ بِنُورِ‌هِمْ وَتَرَ‌کَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَّا یُبْصِرُ‌ونَونَ [بقره/17] آنان [منافقان] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی‌که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکی‌های وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.»

پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) خطر منافقان را از کفار و مشرکین بیشتر دانسته و نسبت به آنها هشدار داده است. امیرالمؤمنینعلیه السلام) در نامه خود به محمد بن ابی بکر هنگامی‌که او را به حکومت مصر منصوب کرد از قول پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) چنین فرموده است:«لَقَدْ قالَ لی رَسُولُ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتی مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِکاً اَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللّهُ بِایمانِهِ وَ اَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللّهُ بِشِرْکِهِ وَلکِنّی اَخافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ، عالِمِ اللِّسانِ، یَقُولُ ما تَعْرِفُونَ، وَ یَفْعَلُ مـا   تُـنْـکِـرُون[1] پیامبر خدا صلّی اللّه علیه وآله به من فرمود: بر امّتم از مؤمن و مشرک وحشتی ندارم. خداوند مؤمن را به خاطر ایمانش از فساد بازمی دارد، و مشرک را محض شرکش قلع‌وقمع می نماید. ولی بر شما از کسی که در دل منافق و در زبان‌دان است می ترسم، که می گوید آنچه را خوب می دانید، و انجام می دهد آنچه را زشت به شمار می آورید»

ازاین‌رو شناخت منافق و نحوه برخورد با او از اموری است که لازم و ضروری به نظر می‌رسد، بنابراین برای رسیدن به این مهم برخی از اموری که در آیات و روایات به آنها اشاره شده را بیان می‌کنیم:

پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله) می‌فرماید:«ثَلَاثٌ مَنْ کُنَ فِیهِ کَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّی وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَف [2] سه خصلت است که در هر که باشند منافق است، هرچند اهل روزه و نماز باشد و خودش را مسلمان بداند: کسی که هرگاه به او اعتماد شود خیانت ورزد و هرگاه سخن گوید دروغ گوید و هرگاه وعده دهد خُلفِ وعده کند.»

اوّل خیانتکاری: انسان خیانتکار منافق است زیرا در ظاهر خود را امین نشان می‌دهد، ولی در باطن خائن است. بنابراین، نمی‌توان اموال بیت المال را بدو سپرد، گرچه بعضی در برابر اموال کم و اندک امین هستند ولی در مقابل امانت‌های گرانبها و اموال فراوان خیانت و نفاق خود را آشکار می‌کنند.

دوّم دروغگویی: انسان دروغگو منافق است زیرا که با چرب‌زبانی کلام و نیتی پلید و خلاف حقّ و حقیقت دارد هرچند نماز بخواند و دعای ندبه و توسّل و... بر زبان جاری سازد.

سوّم خُلف وعده: کسی که به وعده و گفته خود عمل نمی‌کند، منافق است زیرا عمل به وعده و پایبندی به گفته ازنظر اخلاقی پسندیده و ضروری است.

از دیگر نشانه‌های منافق دو رنگی است. امیر المومنین (علیه السلام) می‌فرماید:«عَادَةُ الْمُنَافِقِینَ تَهْزِیعُ الْأَخْلَاق [3] عادت منافق این است که همواره خلق‌وخوی خود را تغییر می‌دهد» منافق با این کار از دنیای خود محافظت می‌کند، چهره ساختگی خود را پوششی برای درون نازیبایش می‌سازد؛ اظهار خیر می‌کند، اما در باطن جز شر و زشتی ندارد، هیچ‌کس او را دشمن خود نمی‌پندارد و او نیز دشمنی‌اش را بروز نمی‌دهد. او مبنایی برای رعایت امور اخلاقی ندارد و ازاین‌جهت است که حضرت امیر (علیه‌السلام) این ویژگی را برای آنها بیان می‌فرماید.

امام صادق (علیه‌السلام) نشانه‌های دیگری را نیز برای منافق معرفی می‌کند. آن حضرت می‌فرماید:«أَرْبَعٌ مِنْ عَلَامَاتِ النِّفَاقِ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ وَ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ الْإِصْرَارُ عَلَی الذَّنْبِ وَ الْحِرْصُ عَلَی الدُّنْيَا [4] چهار چیز از نشانه‌های نفاق است: سخت‌دلی، خشکیدگی چشم، مداومت بر گناه، و آزمندی به دنیا»

چگونگی برخورد با منافقین

خداوند رحیم برای جذب گرفتاران در بیماری نفاق و بازگرداندن آنها به دامن اسلام سه مرحله را در ضمن آیات نورانی خود بیان کرده است « أُولَـئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللَّـهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِ‌ضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا [نساء/63] اینان کسانی‌اند که خدا آنچه را در دلهاشان هست می‌داند، پس از آنها روی بگردان و پندشان ده و به آنان گفتاری رسا که درجانشان بنشیند بگو»

« این سه مرحله عبارتند از:

 الف) روگرفتن از آنها، قبول نکردن عذرخواهی‌شان و اینکه هرگز با آنها از راه گشاده‌رویی و احترام برخورد نکردن (روشن است که همه این مسائل به خاطر نفاق آنهاست نه مسئله دیگری).

ب) پند و اندرز، بیم دادن و نصیحت دلسوزانه به گونه ایکه آنها را به تأمل وادارد و دل‌هایشان را نرم گرداند تا شاید با اندکی تفکر به‌اشتباه خود پی برده از روی حقیقت ایمان بیاورند.

ج) منع و بازداشتن آنها از نفاق در آشکار و نهان، با استفاده از سخن بلیغی که در اصلاح آنها موثر باشد، تا آنجا که اگر در نفاقشان اصرار نمایند به ایشان وعده مرگ داده شود و به آنها فهمانده شود که بدتر از کفارند.»[5]

نتیجه

ازآنجاکه خطر منافقین از کفار و مشرکین نیز بیشتر است بر هر مسلمانی لازم است تا آنها را شناخته و نحوه برخورد و تعامل با این گروه خبیث را بداند تا در دام حیله‌ها و نفاق آنها گرفتار نشود که در این صورت جایگاهی جز اسفل السافلین جهنم نخواهد داشت، زیرا خداوند جایگاه منافقین را پایین‌ترین و بدترین مکان جهنم معرفی کرده است « إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْ‌کِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرً‌اا [نساء/145] بی تردید منافقان در پایین‌ترین طبقه از آتش‌اند، و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت.»

پی‌نوشت

1. نهج البلاغه، ترجمه حسین انصاریان، نامه 27

2. کلینی، الکافی، اسلامیه، ج 2، ص 290

3. تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 459

4. شیخ مفید، الاختصاص، ص 228

5. زحیلی، وهبه بن مصطفی؛ تفسیر المنیر، دار الفکر المعاصر، بیروت دمشق، ۱۴۱۸ه.ق، نوبت دوم، ج۵، ص۱۳۶

کلید واژه:

افزودن دیدگاه جدید