انتقاد از رهبری، ضدیّت با ولایت فقیه است؟

انتقاد از رهبری، ضدیّت با ولایت فقیه است؟
چرا وقتی كسانی از مقام معظم رهبری انتقاد مي‌كنند، آن‌ها را ضدّ انقلاب معرفی مي‌كنند و در خانه حبس مي‌كنند؟ مگر نه اين‌كه رهبر نيز معصوم نيست و مثل سايرين ممكن است، خطا كند؟

 سوال

چرا وقتی كسانی از مقام معظم رهبری انتقاد مي‌كنند، آن‌ها را ضدّ انقلاب معرفی مي‌كنند و در خانه حبس مي‌كنند؟ مگر نه اين‌كه رهبر نيز معصوم نيست و مثل سايرين ممكن است، خطا كند؟

پاسخ

هر چند كه رهبر معصوم نيست و ممكن است، خطا كند و بايد حقّ انتقاد از رهبر محفوظ باشد، امّا لازم است به مرز ميان «انتقاد» و «تخريب» توجّه شود. از رهبري مي‌توان انتقاد كرد، امّا آيا هتك حيثيت و تخريب شخصيّت رهبر جايز است؟ از ديدگاه شريعت مبين اسلام و هر انسان عاقل و آزاد مردي نه فقط رهبر بلكه هيچ مسلماني را نبايد تخريب و هتك حيثيت كرد.اصل 22 قانون اساسي جمهوي اسلامي ايران نيز بر اين موضوع تأكيد دارد. بنابراين بايد توجّه داشت كه برخي «تخريب» را در پوشش «انتقاد» مخفي نكنند. به ويژه در شرايطي كه دشمنان نظام در كمين هستند بايد از هر حركت و سخني كه موجب سوء استفاده دشمنان و در نهايت تضعيف نظام شود، پرهيز داشت. اما برخي بدون توجه به تكليف شرعي و اخلاقي و حساسيت موضوع و به خاطر اغراض شخصي و مسائل جناحي، متأسفانه به جاي آن‌كه رهبر و نظام را از انتقادات و نظرات كارشناسانه و سازنده خود بهره‌مند كنند، متأسفّانه در شرايط حساس مطالبي را در رسانه‌ها و افكار عمومي منعكس مي كنند كه موجب سوء استفاده دشمنان و راديوهاي بيگانه مي شود.
از سوي ديگر همان طور كه مي دانيم انتقاد بايد از سر خيرخواهي  و به منظور اصلاح صورت گيرد و انتقاد از مسؤلان نظام به ويژه مسئولين رده بالاي نظام هم بايد از سر خيرخواهي باشد. هريك از ما ممكن است اشكالات و ضعف‌هايي داشته باشيم، امّا هيچكدام راضي نيستيم معايب و اشكالاتمان جلوي جمع مطرح شود؛ پس بهتر است اگر به كسي انتقاد واردي وجود دارد به طور مخفيانه به شخص مورد نظر، آن انتقاد هديه شود، زيرا آبروي مومن بسيار اهميت دارد و خداي ستّار العيوب (پوشاننده عيب‌ها)است و او اشكالات و گناهان بندگان را مي‌پوشاند تا آبروي بندگانش نرود و اجازه نمي‌دهد حتي آبروي يك مسلمان معمولي برود.
در اين باره حضرت امام عسكري ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «هر كسي برادر (ديني) خود را مخفيانه نصيحت كند موجب اصلاح او مي‌شود و هركسي برادر (ديني) خود را در حضور ديگران نصيحت كند شخصيّت او را تخريب كرده است»[1]؛ به هر حال در تعاليم اسلامي از آشكار كردن عيوب واقعي مسلمانان نهي شده چه رسد به عيوبي كه مرتكب آن نشده‌اند و در حقيقت تهمت است و تهمت از گناهان كبيره است ،به ويژه اگر آن مسلمان مورد اتّهام يك فقيه عادل باتقوي باشد. هر چه شخص مورد نظر از اعتبار اجتماعي بيشتري برخوردار باشد اين موضوع حسّاس‌تر مي‌شود. اگر شخص مورد انتقاد ما يك عالم و فقيه عادل باتقوي باشد كه سكّان‌دار يك كشور چندين ميليون نفري است به فرض كه در موردي هم خطا كند آيا مي شود همه حيثيت و اعتبار او را زير سؤال برد؟ بنابراين اگر چه وليّ فقيه معصوم نيست (هر چند عادل است) و مي‌توان از او انتقاد كرد، امّاآن راه‌كارهاي خاصّ خود را دارد، لذا در قانون اساسي ما راهكارهاي خاصي براي انتقاد از رهبر در نظر گرفته شده است و مطابق اصل 111 قانون اساسي، مجلس خبرگان رهبري كه اعضاي آن فقهاي عادل و خبره و منتخب و مورد اعتماد مردم هستند، موظّف به نظارت بر رهبري هستند و طبعاً لازمه نظارت، انتقاد هم هست. هم‌چنين رهبر انقلاب مشاوراني در زمينه‌هاي مختلف با تخصّص‌هاي كافي دارند تا نظرات كارشناسي خود را به مقام رهبري منتقل كنند. و از همه مهمتر اين‌كه همگان مي‌توانند نظرات و انتقادات خود را به صورت مكتوب به دفتر رهبري ارسال كنند. علاوه بر همه اين‌ها علماي بزرگوار كه معمولاً در جلسات خصوصي با رهبر انقلاب شركت مي‌كنند، نظرات و انتقادات احتمالي خود و مردم را به ايشان منتقل مي‌كنند.
حال اگر كساني اتّهاماتي را آن هم از طريق غير متعارف مطرح كردند، به‌گونه‌اي كه موجب سوء استفاده بيگانگان و رسانه‌هاي آن‌ها و نيز تشويش اذهان عمومي شد، كار آن‌ها از انتقاد و حتّي اتّهام فراتر بوده و به «اقدام عليه امنيت ملّي» تبديل خواهد شد.

پي نوشت:
[1] . ابن شعبة مرّاني، تحف العقول، قم، جامعه مدرسيّن، 1374، ص 489.

منبع:

www.w57.ir/ZUR

تولیدی: 
بازنشر

افزودن دیدگاه جدید