نقش مردم در تداوم انقلاب

نقش مردم در تداوم انقلاب
نقش مردم در تداوم انقلاب

مردم در هر انقلاب و حكومت نقش مهم و مؤثري مي توانند داشته باشند و به عنوان پشتيباني حكومت و تداوم آن جايگاه ويژه اي دارند.
اسـلام روي مردم تـكيه فراوان دارد تا آنجا كه حتي در مورد خانه كعبه كه براي خدا ساخته شده است مي فرمايد:
ان اول بيت وضع للناس للذي ببكه مباركا و هدي للعالمين.[1] خـانه اي است كه براي مردم ساخته شده. بنابراين مردم در طرحها و برنامه هاي اسلامي زمينه و نقش اساسي را دارند.
دو مرحله انقلاب
انـقلاب دو مرحله دارد: يكي مرحله نفي و ديگري مرحله اثبات است؛ يـكي مـرحله تـخريب و ويرانگري و ديگر مرحله بناگذاردن و ساختن اسـت. مـرحله اول انـقلاب را پـشت سـرگذارديم. در مرحله اول نقش اسـاسي را بـه مردم مي دهيم؛ يعني براي شكستن بت و طاغوت و براي ويـران كـردن كـاخ سـتم و استبداد و براي متزلزل ساختن پايه هاي امـپرياليسم جـهاني و قـدرتهاي اسـتعماري شـرق و غرب، اين مردم بـودند كـه نقش اساسي را داشتند. جالب است كه ويژگيهاي انقلاب و نـهادهاي انـقلاب اسـلامي شـايد در تاريخ انقلابهاي دنيا استثنايي بـاشد. مـا فـعلا در صـدد تحليل اين ويژگيها نيستيم، فقط به اين نـكته كـه انـقلاب مـا بـه راسـتي انـقلابي مـردمي و فـراگير بود مي پردازيم.
مردمي بودن انقلاب
ايـن انقلاب صرفا يك انقلاب كارگري يا دانشجويي يا متكي به اصناف بـازار يـا حـتي يـك انقلاب روحاني نبود.اين انقلاب متعلق به همه اقـشار جـامعه، از زن، مـرد، پـير، جـوان، روستايي، شهري و همه اصناف و اقشار مردم بود.
يـكي از عوامل پيروزي، بسيج عمومي مردم مسلمان ايران بود؛ يعني دشمن در برابر سيل خروشان عظيم ملت قرار گرفته بود.
قـشرهايي از جامعه ما مبارزات علني و مخفي، در حد تبليغ، در حد اقـدامات نـظامي يـا اقـدامات زيـر زمـيني و نـيز اقدامات علني داشـتند؛ امـا چرا در طول اين سالهاي دراز كه مظاهري از مبارزه داشـتيم و داشـتيد پـيروز نشديم و ناگهان با اين سرعت توانستيم پـيروز شـويم؟ شايد يكي از مهمترين عوامل آن همين باشد كه تنها قشرهاي محدود و افراد معيني در مبارزه شركت داشتند و توده مردم و موج عظيم جامعه از مبارزه بركنار بود.
لـذا بـراي رژيـم بـه زانو در آوردن يك گروه معين و يك عده خاص آسـان بود و آن چندنفر يا عده اي از روحانيان مبارز و شجاع قابل سركوبي و متلاشي شدن بودند.
در اوج مـبارزات مـردم مـسلمان ايـران، بـا بـررسي كه در زمينه اعتصابها در مراكز مختلف به عمل آورده شد، نقش عظيم مردم در به زانو در آوردن رژيم بخوبي ملموس است. در وزارتخانه ها و ادارات، يا كار نمي كرديد يا كم كاري مي كردند و يا اطاعت نمي كردند. در سـراغ كارخانه ها ديده مي شد در حال اعتصاب هستند و كار نمي كنند.
مـهندسان، كـارمندان و كارگران شركتهاي عظيم كارگري ـ مثل شركت نـفت كـه نـقش عـظيمي در بـه زانـو در آوردن دشـمن داشـت ـ كار نـمي كردند. مـدارس، دانـشگاهها و بـازار تعطيل بودند، حتي شركت واحد اتوبوسراني هم تعطيل بود.
رژيمي كه تا دندان مسلح بود، مي خواست چه كند؟با چه كسي درافتد؟ كـجا را بـراي خـود نـگه دارد؟ بـا كدام اداره يا وزارتخانه يا كـارگاه يا مغازه يا موسسه يا مدرسه و با چه كسي مي خواهد زندگي كند؟ كجا را براي خود نگه دارد؟ با كدام اداره يا وزارتخانه يا كـارگاه يا مغازه يا موسسه يا مدرسه و با چه كسي مي خواهد زندگي كند؟ هر جا كه سر مي زديم زير پايش خالي و سست بود. ما به درستي احـساس مـي كرديم كـه بـا حركت عمومي مردم، قدرت رژيم فرو ريخته اسـت. حـتي شما به ارتش كه سر مي زديد، به ظاهر پادگانها برقرار بـود، مـا بـا سـيل خروشان فراريان از سرباز و افسر و درجه دار مـواجه مـي شديد. روحيه آنها ضعيف و متلاشي شده بود؛ آن حالتي كه ديگر دلبستگي نداشتند و پشتوانه احساس نمي كردند و رابطه شان را بـا مردم قطع مي ديدند. بخوبي اين حالت در فرد فرد جامعه ما لمس مي شود كه يك ملت با تمام جانش مي گويد نه، ديگر طاغوت و استبداد و استعمار را نمي خواهم.
اگر مسئله مردم نبود و فقط مبارزه يك قشر معين بود پيروزي حاصل نـمي شد. فرض كنيد ده هزار چريك مسلح آماده به كار هم وجود داشت امـا مـردم در جريان مبارزه نبودند، اينها در برابر پانصد هزار سـرباز ارتـش مگر مي توانستند مقاومت كنند؟ وقتي ارتش احساس كند پـشتوانه مـردمي دارد و همه وفادار هستند و در برابر عده معيني كـه فـقط آنها اسلحه به دست دارند قرار گرفته، مي ايستد و مقاوت مـي كند، مـگر آنكه يك قدرت نظامي فوق العاده اي كه بر تمام قدرت نظامي مسلط آن روز و پشتوانه هاي خارجي اش مسلط باشد وارد ميدان شود.
بـعضي تـعجب مـي كنند كـه در برابر قدرت عظيم دشمن و پشتوانه هاي خـارجي و آن قـدرت عـظيم جاسوسي داخلي و ارتش و قواي انتظامي و ايـن هـمه مهره هاي خود فروخته اي كه ساليان دارز انواع راهها را بـراي حـفظ رژيـم تـجربه كرده و كوشش نموده اند، چگونه اين نهضت تـحقق يافت؟ مي گويند چه شد كه مردم بي سلاح و بي پناه بدون آنكه وابـسته بـه قـدرتهاي خارجي باشند در برابر اين قدرت عظيم مسلط شـده اند؟ وقتي يك ملت مي خواهد و تصميم هم گرفته كه نخواهد و لو ايـنكه يـك قبضه تفنگ هم ندارد موفق مي شود. كار نمي كند، همكاري نـمي كند. امـا قـواي رژيـم مـثلا بـا دويست نفر كماندو و به اين وزارتـخانه حـمله مـي كنند، آدم مـي كشند و بـعد با بوق و بلندگو تـهديد مي كنند كه هر كس تا چند روز ديگر سر كار نرود حقوقش قطع مي شود، تمام دستگاههاي تبليغاتي رژيم به كار مي افتد، تمام قدرت نـظامي هـم فعال مي شود اما باز هم مي بينند خبري نشد و اين مردم نمي خواهند و اطاعت و هماري نمي كنند. اما همين مردم با يك فرمان از امـام و از جـانب انقلاب بپا مي خيزند، در حالي كه نه اسلحه و قـدرت نظامي و نه قدرت تبليغاتي در كار است، اما يك پيوند روحي و همكاري و وفاداري احساس مي كنند.
الـبته ما عوامل ديگر پيروزي انقلاب را فراموش نمي كنيم و در جاي خـود بـحث كـرده ايم كـه انگيزه ايماني و اسلامي و آن روح و حركت ديـني و بـسيج ايـماني از مهمترين عواملي است كه در پيروزي نقش داشـت، همچنين رهبري قاطع و داهيانه حضرت امام نقش بسيار اساسي در پيروزي انقلاب داشت.
نقش مهم مردم در مرحله دوم
اكـنون در مـرحله دوم از انـقلاب خود هستيم. در مرحله اول بت را شـكستيم و خـانه ظـلم و اسـتبداد را ويران كرديم. اما در مرحله سـازندگي چـطور؟ در مـرحله اول اگـر فـقط رهبر بود و مردم حضور نداشتند و فقط يك قشر خاصي بودند كه مبارزه و سينه سپر مي كردند پـيروزي حـاصل نـمي شود. آيـا در ايـن مرحله دوم انقلاب كه بسيار پيچيده تر و حساس تر و خطرناك تر است و نيروي خيلي بيشتر لازم دارد مـي توان بـدون حضور مردم پيروزي به دست آورد؟ آيا در اين مرحله ما معتقد و متوقع هستيم مثل بني اسرأيل كه به موسي (ع) گفتند:
«فـاذهب إنـت و ربـك فقاتلا انا ههنا قاعدون» به[2] رهبر خود خطاب كنيم كه اي امام! شما با چند نفر از اطرافيان خود برويد و
بـسازيد و كـار را تـمام كنيد و مملكت را اصلاح كنيد و نظام عدل اسـلامي را بـنيان بـگذاريد و جـمهوري اسلامي را مستقر كنيد و حق مردم را به آنها باز گردانيد؟
ايـن همان منطقي مي شود كه سالها داشتيم و پيروز هم نشديم. صدها سال گوشه مساجديا بعد از نماز آهسته مي گفتيم خدا خودش ريشه ظلم را بـكند، خـدا دشمنان آل پيغمبر (ص) و دشمنان مسلمانها را هلاك كـند، اما وقتي كه دستمان را از آستين بيرون آورديم و همراه با دعـا اقـدام كـرديم و فـرياد زديـم و كشته داديم و جهاد كرديم، پيروز شديم.
حـالا هـم مـسئله هـمين اسـت. اگر ما باز هم متوقع باشيم يك عده مـعدود ايـن كار را بكنند يا اينكه فكر كنيم خدا خودش همان طور كـه مـا را در آن موقع پيروز كرد و نجات داد و كمك كرد، حالا هم كـار را درسـت مـي كند، به خدا درست نمي شود و حتي ممكن است بدتر شود و خطر بزرگتري در كمين ما باشد.
دشـمن با چهره ها و با توطئه هاي تازه هميشه بيدار است. مگر دشمن فقط خاندان پهلوي است؟ آن سبو بشكست و آن پيمانه ريخت، ما ديگر خطر برگشت آن رژيم را نداريم؛ اما مجموعه دشمن جهاني و آن حالت طـغـيان و اسـتثمار و خـودكامگي كـه بـعضي گـروهها و دولـتها و قـدرتهايي كـه هميشه مي خواهند خود مردم را بمكند، چه در داخل و چه در خارج، به صورتهاي تازه اي تجلي مي كنند و از راههاي تازه اي وارد مـي شوند`. دشـمن بـا قـيافه هاي تـازه و از جاي ديگر رخنه مـي كند. اگر اين مردم بودند كه باعث پيروزي در مرحله اول انقلاب شـدند، ايـن مـردم هـستند كـه بايد در اين مرحله سازندگي پيروز شـوند. اگر فكر شود كه اين انقلاب ما متولي دارد كه ميآيد و كار را درست مي كند اشتباه است.
جو دوران حاكميت حضرت علي (ع)
اسـتقرار جـمهوري اسـلامي و جـامعه اسـلامي و عـدالت اسلامي مسئله سـاده اي نـيست؛ هـمان مسئله حاكميت علي مرتضي (ع) است. مردم از نـظام گـذشته سـرخورده بـودند و عـليه نظام قبل شوريده و طغيان كـردند و خليفه را كشتند و به سراغ علي بن ابي طالب (ع) آمدند.
آنـچنان ازدحام كردم كه حضرت علي (ع) فرمود نزديك بود حسنين من زيـر پـاي مردم له شوند، و از ايشان تقاضا مي كردند كه حكومت را بـه دسـت بگيرد.[1]. نخستين خانه اي كه براي مردم بنا شده همان است كه در مكه است. خانه اي كه جهانيان را سبب بركت و هدايت است (آل عمران / 96).
[2]. پس توبه اتفاق پروردگارت برويد با آنها قتال كنيد، ما اينجا خواهيم نشست (مأده/ 24).@#@ با اين اشتياق علي (ع) را روي كار آوردند. اما مـي بينيم كه پنج سال حكومت مي كند و در اين پنج سال دوران حكومت دأمـا در دوران هـمان جـامعه گـرفتار مـبارزه اسـت: مبارزه با طـغيانگر، مـبارزه بـا افرادي كه فكر متحجر و خشك و متعصب ديني دارنـد و از روح اسـلام بـي خبرند، مبارزه با افراد سودجو و نيز مبارزه با افرادي كه طغيانگران سودجو و قدرت طلبي نبودند كه علي حـكومت علي (ع) قيام كرده باشند و بگويند حكومت مال ماست، بلكه ايـنها مـردم ناداني بودند كه اسلام را درست نفهميده بودند و با خشونت و يك بعدي و يك جهتي به مبارزه و به جامعه نگاه مي كردند.
الـبته درصدد نيستيم كه آن جو را كاملا مطابق جو خودمان بدانيم، اما مسأل تازه اي پيدا مي شود.
جامعه تازه و مسأل جديد
بـايد بـبينيم در ايـن جـامعه و نـظام تازه و اين امت جديد آفت كجاست و خطر از كدام مرز و جهتي به درون اين امت ميآيد.
هر زماني و در هر جامعه اي و با هر شرايطي باز دوست، دشمن، خأن و خـادم وجود دارد. اصلا مفهوم خيانت در اين امت و در اين نظامي بـا خـيانت در نظام گذشته متفاوت است. اكنون خدمت مفهومي ديگري دارد، وابـستگي به استعمار و استبداد هم مفهومي ديگر دارد. لذا بـه يـك جهان شناسي و روان شناسي تازه نياز داريم. ما بايد جامعه فـعلي خـود را بشناسيم و خود را آماده كنيم تا كمر ببنديم براي ايـنكه بـتوانيم بـه انـقلاب و سـازندگي خود در اين جامعه تداوم بخشيم.
فـرصت بـزرگي براي مردم مسلمان پيش آمده كه به معناي آن است كه اسـلام پـيروز شـده.علي رغـم هـمه توطئه هايي كه كردند و خواستند انـقلاب را بـه اسـم معرفي نكنند، اما همه دنيا فهميد كه انقلاب، انقلاب اسلامي است. بنابر اين، شكست بت و مبارزه با استعمار و هر طـاغوتي بـه حساب اسلام تمام شد و اسلام پيروز و سربلند شده است.
دنيا با دقت متوجه اينجاست. اكنون مي گويند ملت اين در بعد جهاد و «لا اله» و در بعد مبارزه اش با انگيزه اسلام خوب امتحان داد، ببينيم در بعد سازندگي جامعه اسلامي كه مرتب وعده آن را مي دهد و در بـعد «الـه الله» چگونه عمل مي كند و آيا در اين بعد پيروز مي شود يا نه؟ جـهاد مـا پـيروز بـوده اسـت امـا ببينيم آيا در بعد برقراري و تإمين حقوق اجتماعي و فردي و رفع تبعيض هم پيروز مي شويم يا نه؟ اسـلام فـقط يـك بـعد نـدارد. بعد جهاد پيروز شد، اما پيروزي در ابـعاد سـازندگي در گـرو هـمت مـن و شما و فردفرد آحاد اين ملت مـسلمان اسـت. تـا چـقدر هوشيار باشيم و دشمن را بشناسيم، فريب نـخوريم و در برابر توطئه ها بايستيم، همكاري كنيم و صبر انقلابي داشـته بـاشيم، در سـازندگي سـهيم باشيم و تشخيص و آگاهي داشته بـاشيم و بـه هر اندازه كه مي توانيم براي خود سهمي در پيروزي و مبارزه به دست آوريم.

 

نویسنده : شهيد محمد جواد باهنر - برگرفته شده از كتاب مباحثي پيرامون انقلاب اسلامي

منبع:

www.b2n.ir/39305

تولیدی: 
بازنشر

افزودن دیدگاه جدید