جلوه هايي از رهبري حضرت آيت الله خامنه اي

جلوه هايي از رهبري حضرت آيت الله خامنه اي
جلوه هايي از رهبري حضرت آيت الله خامنه اي

مقام معظم رهبري، خورشيدي تابنده
«رهبري» در تمام نظامهاي سياسي از جايگاه و نقش محوري و ويژه اي برخوردار است. و در واقع ستون اصلي هر نظام سياسي محسوب مي شود و در نظام سياسي اسلام كه اداره‌ امور جامعه بر اساس قوانين دين است و تامين نيازهاي معنوي مردم در كنار توجه و تامين نيازهاي مادي از اهداف و وظايف حكومت اسلامي به شمار مي رود اهميت جايگاه و نقش رهبري بيشتر آشكار مي گردد. از اين رو ولايت و رهبري در اسلام به عنوان يكي از پايه هاي اساسي اسلام بلكه مهمترين ركن اسلام معرفي شده است[1] و براي رهبر و حاكم اسلامي شرايط ويژه اي در نظر گرفته شده است. در قانون اساسي كه برگرفته از مباني اسلام است «صلاحيت علمي لازم براي افتاء در ابواب مختلف فقه و عدالت و تقواي لازم براي رهبري امت اسلام و بينش صحيح سياسي و اجتماعي، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافي براي رهبري»[2] به عنوان شرايط و صفات رهبر مطرح شده است. تاريخ انقلاب اسلامي صحنه نمايش قدرت رهبري شكوهمند امام خميني (ره) بود كه در نوع خود بي نظير است، بي شك صداقت، صراحت، شجاعت، سازش ناپذيري، از جان گذشتگي، صلابت و قاطعيت، عشق به اسلام، مقام عرفاني، وارستگي، شخصيت والاي علمي و فقاهتي و سادگي معني دار زندگي امام (ره) در ارائه اين الگوي رهبري موثر بوده است، ولي آنچه كه مهمتر از اين شاخصهاي برجسته، امام را به عنوان اسوة‌ رهبري قرار داده و به وي نقشي برتر از يك رهبر انقلاب بخشيده اين است كه به تعبير «شهيد مطهري» نداي امام از قلب فرهنگ و از اعماق تاريخ و از ژرفاي روح اين ملت برخاست،‌ مردي كه در طول چهارده قرن حماسه محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ، علي ـ عليه السلام ـ، زهرا ـ سلام الله عليها ـ، حسن ـ عليه السلام ـ، حسين ـ عليه السلام ـ، زينب ـ سلام الله عليها ـ، سلمان، ابوذر و... صدها هزار شخصيت اسلامي ديگر را شنيده بودند و اين حماسه ها با روحشان عجين شده بود، بار ديگر همان نداي آشنا را از حلقوم اين مرد شنيدند علي ـ عليه السلام ـ و حسين ـ عليه السلام ـ را در چهرة او مشاهده كردند او را آئينة تمام نماي فرهنگ و هويت اسلامي خود كه تحقير شده بود ديدند. مردم در امام ذوب شدند و امام (ره) در برابر اين لبيك بزرگ تاريخ چه كرد؟ او به اين ملت گمنام شخصيت داد و هويت اسلامي از دست رفته شان را به آنها بازگرداند و ايران را وارد بر صحنة سياست جهان نمود.[3]
پس از رحلت امام (ره)،‌ رهبري انقلاب اسلامي در دست با كفايت مقام معظم رهبري قرار گرفت كه به تعبير مرحوم امام «بازوي تواناي جمهوري اسلامي»[4] «و از جمله افراد نادري هستند كه چون خورشيد روشني مي دهند.»[5]
و مقام معظم رهبري در شرايطي رهبري انقلاب اسلامي را عهده دار شدند كه از يكسو جنگ تحميلي به پايان رسيده و شرايط ويژه دوران بازسازي و مسائل خاص آن نمايان گشته بود كه از يك طرف نياز به برنامه ريزي، تلاش، تخصص و سرمايه را ضروري مي ساخت و از طرف ديگر بايد ارزشهاي انقلاب و اصول آن در اين ميدان به فراموشي سپرده نمي شد و از سوي ديگر تهاجم نظامي دشمن به تهاجم فرهنگي تبديل شد كه به مراتب خطرناك تر و حساس تر از تهاجم نظامي دشمن بود چرا كه اين بار دشمن عقايد،‌ افكار و فرهنگ جامعه اسلامي به ويژه جوانان را هدف قرار گرفت تا نظام اسلامي را از درون با مشكل مواجه سازد. و از سوي ديگر شرايط خاص جهاني نيز به حساسيت اين دوران مي افزود فروپاشي شوروي سابق زمينه يكه تازي آمريكا براي ايجاد نظام تك قطبي در جهان را فراهم نمود كه اين امر موجب افزايش فشارهاي آمريكا بر عليه ايران گرديد، پشت كردن برخي از عناصر خودي نسبت به اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي و كساني كه در داخل، آب به آسياب دشمن مي ريختند را نيز بايد به شرايط فوق افزود.
در چنين شرايط حساسي مقام معظم رهبري شجاعانه و هوشمندانه انقلاب اسلامي را تا به امروز رهبري كردند و در ساية‌ رهبري ايشان و حمايت مردم، امروز ايران اسلامي به عنوان كشوري مستقل و تاثير گذار در سطح منطقه و جهان مطرح شده در برابر يكه تازيهاي آمريكا و قدرتهاي بزرگ ايستاده است به گونه اي كه الكساندر هيك (وزير دفاع سابق آمريكا) چنين مي گويد: كه به نظر من خطرناكتر و مهم تر از اين مشكلات بين المللي،‌ عواقب گسترش بنياد گرايي اسلامي است كه در ايران پاگرفته و اكنون عنوان و ثبات رژيم هاي عرب ميانه رو را در منطقه تهديد مي كند مي باشد اگر اين از كنترل خارج شود منافع ابرقدرت ها را به خطرناكترين وجه به مخاطره خواهد انداخت.»[6]
از اين رو آمريكا آشكارا به دشمني با انقلاب اسلامي پرداخته و از هيچ اقدامي در اين جهت دريغ ننموده است. با اين ملاحظات در اين نوشتار برآنيم تا جلوه هايي از رهبري حكيمانه و هوشمندانه مقام معظم رهبري را تبيين كنيم.
در جهش سياست داخلي همانگونه كه طبق قانون اساسي «تعيين سياستهاي كلي نظام جمهوري اسلامي ايران و نظارت بر حسن اجراي آن»[7] از وظايف و اختيارات رهبر شمرده شده است. مقام معظم رهبري نيز در دوران رهبري خويش سياستهاي كلي نظام را به نحو شايسته اي تعيين نموده و بر اجراي آن نظارت لازم را اعمال نمودند و در اين راستا طرح چشم انداز 20 ساله را مطرح نمودند طرحي كه آينده روشني را براي توسعه و پيشرفت ايران اسلامي در تمام ابعاد به همراه خواهد داشت. ايشان چشم انداز 20 ساله ايران و سياست هاي اعلام شده را مبناي قانونگذاري مجلس برشمردند و خاطر نشان كردند اگر همة اركان كشور و دستگاهها به وظايف مشخص شده در اين چشم انداز عمل كنند ايران ظرف 20 سال به نقطه اوج خواهد رسيد.[8]
ايشان با شناخت ويژگي هاي انقلاب اسلامي و اهداف آن و تبيين صحيح اصول و ارزشهاي اسلامي و انقلابي براي مردم راه توسعه و پيشرفت همه جانبه كشور را به خوبي ترسيم نمودند. رهبر معظم انقلاب در تبيين الگوي صحيح توسعه ايران از طرح برخي مسائل از جمله مدلهاي چيني،‌ ژاپني و ديگر الگوهاي خارجي انتقاد كردند و افزودند: «مدل توسعه ايران بايد بر اساس شرايط فرهنگي، تاريخي و ايمان و اعتقادات مردم مدلي كاملاً بومي بوده و ضمن برخورداري از تجربيات مفيد ديگران از مدلهاي توصيه شده بانك هاي جهاني، صندوق بين المللي پول و كشورهاي ديگر الگو برداري نشده باشد.[9]
همچنين فرمودند: «هر اقدامي در راه توسعه اقتصادي و آباد سازي كشور، در صورتي با توفيق همراه خواهد بود كه از تفكر و اصول اسلامي مايه بگيرد و در جهت تحكيم آرمانها و ارزش ها و شعارهاي انقلاب اسلامي باشد در اين صورت است كه حركت سازندگي حركتي حقيقي و تضمين شده خواهد بود و كشور به توهم سازندگي در ورطة وابستگي و فساد مالي، سياسي و اخلاقي نخواهد غلطتيد»[10]
طرحهايي مانند نهضت توليد علم و جنبش نرم افزاري از سوي ايشان در راستاي توسعه و پيشرفت كشور مطرح گرديد توجه به نيازهاي واقعي مردم و عدالت اجتماعي و ترسيم آينده اي روشن براي كشور و ايجاد اميد به آينده و جهت دهي مسئولان نظام در انجام وظايف و مسئوليت هاي خويش و توجه و نظارت بر عملكرد مسئولان نظام از جمله ويژگي هاي شاخص ايشان به شمار مي رود كه به چند نمونه از آن اشاره مي كنيم.
«تلاش هائي مي شود كه مسائل غير اصلي مسايل اصلي وانمود شود و خواسته هاي غير حقيقي به عنوان گفتمان ملي وانمود بشود لكن گفتمان اصلي اين ملت اينها نيست گفتمان اصلي اين ملت اين است كه همه در پي اين باشند كه راههايي براي تقويت نظام و اصلاح كارها و روشها پيدا كنند.»[11] «اگر يك حركت تاريخي همچون انقلاب اسلامي شعارهايش بر نيازهاي ذاتي انسان نظير عدالت خواهي، استقلال، آزادي واقعي، مبارزه با فقر و فساد و تبعيض و دفاع از مظلوم مبتني باشد به شرط آن كه مسئولان و مردم به وظايف خود عمل كنند هيچگاه پير نخواهد شد و همواره جوان و پويا و پرنشاط خواهد بود.»[12] همچنين فرمودند در بين اعضاي دولت كساني هستند كه من روش ها و سياست هايشان را نمي پسندم خود آنها و مسئولان دولت هم مي دانند ممكن است مردم ندانند لزومي هم نداشته كه مردم بدانند لكن آنها كه بايد بدانند مي دانستند انتقادهايي داشته ام انتقادها را هر وقت لازم بوده به آنها گفته ام اگر در جائي ايجاب مي كرده و لازم بوده سختگيري هم كرده ام و شدت عمل هم به خرج داده ام كه اصلاح بشود.»[13]
در بخش سياست خارجي ايشان سه اصل عزت، حكمت و مصلحت را محور سياست خارجي تعيين نموده و فرمودند: «ممكن است در مقاطعي اهداف تاكتيكي و استفاده از ابزارهاي تاكتيكي در عرصه سياست خارجي مورد توجه قرار بگيرد اما روح و جوهرة سياست خارجي نظام اسلامي به هيج وجه تغيير نكرده و نخواهد كرد.»[14] به عنوان نمونه پس از آنكه سفيران اروپايي به خاطر دادگاه ميكونوس به همراه سفير آلمان خاك ايران را به عنوان اعتراض ترك كرده بودند مقام معظم رهبري قاطعانه فرمود سفير آلمان حق ندارد برگردد تا ما بگوييم اروپايي ها هم با هدف تحت فشار قرار دادن ايران و شكستن موضع مقتدرانة رهبري بازگشت خود را منوط به بازگشت سفير آلمان اعلام كردند مدتي گذشت آنها ديدند ايران نسبت به سفيران كشورهاي اروپايي اعتنايي نمي كند و فشارهاي آنها تاثيري ندارد بالاخره مجبور شدند به تدريج و بي سر و صدا و مخفي از چشم خبرنگاران و رسانه ها منفعلانه وارد ايران اسلامي شدند.»[15][1] . الحر العاملي، وسايل الشيعه، بيروت، ج 1، ص 7.
[2] . قانون اساسي، اصل 109.
[3] . مرتضي مطهري، پيرامون انقلاب اسلامي، انتشارات صدرا، 1378، ص 119.
[4] . صحيفه نور، ج 20، ص 173.
[5] . صحيفه نور، ج 20، ص 173.
[6] . روزنامه اطلاعات، 1/12/61.
[7] . قانون اساسي، اصل 110.
[8] . روزنامه جمهوري اسلامي، 28/3/83.
[9] . همان.
[10] . روزنامة جمهوري اسلامي، 13/3/75.
[11] . منشور اصلاحات، مركز آموزش و پژوهش سازمان تبليغات اسلامي، 79، ص 5، سخنراني 19/4/79.
[12] . روزنامه جمهوري اسلامي، 19/5/81.
[13] . پرسش و پاسخ از محضر رهبر معظم انقلاب، موسسه قدر ولايت، 1380، ص 397 و 398.
[14] . روزنامه جمهوري اسلامي، 27/5/83.
[15] . آب، آيينه، آفتاب، ابعاد شخصيتي مقام معظم رهبري در آيينه خاطرات، مركز انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1383، ص 91.
@#@ نظير اين جريان نيز در مورد تلاش كشورهاي غربي براي لغو حكم اعدام سلمان رشدي اتفاق افتاد.[1]
در مورد فناوري هسته اي ايران كه با جنجال آفريني برخي كشورهاي اروپايي خصوصاً آمريكا به عامل فشاري بر كشور تبديل شد هدايت و رهبري ايشان به گونه اي بود كه ضمن جلب اعتماد كشورهاي عضو آژانس، چهره صلح طلبانه ايران آشكار گشته و در نهايت به تامين منافع ملي در اين خصوص انجاميد. مقام معظم رهبري با اشاره به موضع گيري صحيح رئيس جمهور و وزارت امور خارجه و ديگر مسئولان كشور در برابر زياده طلبي هاي برخي از كشورها فرمودند: «اگر اروپايي ها واقعاً نگران دستيابي ما به سلاح هسته اي هستند ما به همان دلايلي كه گفته شد به آنها اطمينان مي دهيم كه به دنبال توليد اينگونه سلاح ها نيستيم اما اگر از دستيابي ايران به فن آوري برجسته هسته اي و بومي شدن اين دانش در اين سرزمين ناراحتند و مي خواهند اين روند را متوقف كنند، به آنها تاكيد مي كنيم كه ملت ايران زير بار اين حرف زور نخواهد رفت.»[2]
از ويژگي هاي بارز رهبري ايشان مديريت صحيح بحران و قاطعيت در مديريت و رهبري است. در جريان غائلة كوي دانشگاه مديريت و رهبري ايشان به گونه اي بود كه نه تنها كشور را از اين بحران به خوبي خارج ساخت و زبان دشمنان انقلاب اسلامي را كه در صدد جدا نمودن دانشجويان و مردم و در مقابل نظام قرار دادن آنها از انقلاب بودند را كوتاه ساخت، بلكه منجر به حماسة پرشكوه 23 تير و صحنة حضور عاشورايي حمايت مردم از انقلاب اسلامي و ولايت و پيوند عميق تر مردم و دانشجويان با نظام گرديد و توطئة دشمنان خنثي گرديد. همچنين در مورد تهاجم برخي روزنامه ها با سوء استفاده از آزادي مطبوعات به مقدسات اسلام و ارزشها ايشان با قاطعيت به مقابله با آنان برخواسته فرمودند: «بنده منتظر مي مانم ببينم دستگاه هاي مسئول چه مي كنند و الا جلوگيري از اين حركت موذيانه كار دشواري نيست. بنده منتظر اجازه سازمان هاي بين المللي براي نحوه اداره اين كشور نمي مانم منتظرم دستگاه هاي مسئول وزارت ارشاد، دستگاه قضائي و دستگاه امنيتي كار خودشان را بكنند ببينم اين كساني كه در بعضي از اين مطبوعات، ايمان مردم را هدف گرفته اند از جان مردم چه مي خواهند من با مسئولان اتمام حجت مي كنم، مسئولان بايد در اين مورد اقدام بكنند ببينند كدام روزنامه است كه از حدود آزادي پارا فراتر مي گذارد.»[3] از اين رو در مورد اصلاح قانون مطبوعات كه با جنجال آفريني و در همان ‌‌آغاز فعاليت مجلس ششم با چند فوريت در دستور كار مجلس قرار گفت در حاليكه مطالبات حقيقي مردم چيزهاي ديگري بود ايشان نيز با حكم حكومتي به اين غائله پايان بخشيدند. و در نامه اي به مجلس شوراي اسلامي فرمودند: «مطبوعات كشور سازندة افكار عمومي و جهت دهندة همت و اراده مردمند اگر دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامي مطبوعات را در دست گيرند يا در آن نفوذ كنند خطر بزرگي امنيت، وحدت و ايمان مردم را تهديد خواهد كرد و اينجاست كه سكوت خود و ديگر دست اندركاران را در اين امر حياتي جايز نمي دانم قانون كنوني تا حدودي توانسته است مانع بروز اين آفت بزرگ شود تغيير آن و امثال آنچه در كميسيون مجلس پيش بيني شده مشروع و به مصلحت كشور و نظام نيست.»[4]
از شاخصه هاي ديگر رهبري ايشان هدايت و جهت دهي مسائل و مباحثي است كه در سطح جامعه مطرح شده و موجبات تشويش اذهان عمومي و سوء‌ استفاده دشمنان داخلي و خارجي را فراهم مي سازد. مسائلي همچون اصلاحات، مردم سالاري، مذاكره با آمريكا و... زماني كه مناديان و مدعيان اصلاحات عَلَم اصلاح طلبي را به دوش گرفتند و در زير عنوان پرجاذبة آن اهداف خويش را پنهان مي نمودند تا جائي كه مخالفان نظام نيز از حاميان آنها محسوب مي شدند رهبري نظام ضمن تاكيد بر ضرورت اصلاحات در جامعه، مرز ميان اصلاحات حقيقي و دروغين را تبيين نمودند و فرمودند: «اصلاحات يا اصلاحات انقلابي و اسلامي و ايماني است كه همه مسئولان كشور، مردم مومن و صاحب نظران با اين اصلاحات موافقند و يا اصلاحات آمريكايي است كه همه مسئولان كشور، مردم مومن و همه آحاد هوشيار ملت با آن مخالفند.»[5] از اين رو بر تعريف مشخص از اصلاحات تاكيد نمودند چرا كه «اگر تعريف مشخصي از اصلاحات نشود الگوهاي تحميلي غلبه خواهد كرد همان اتفاقاتي كه در شوروي افتاد چون نمي دانستند چه كار مي خواهند بكنند لذا به سراغ تقليد ناشيانة اصلاحات در الگوها و مدلهاي غربي رفتند و به آنها پناه بردند.»[6]
بدين وسيله ابتكار عمل را در اختيار خويش قرار دادند و آنرا در مسير صحيح خويش هدايت نمودند به طوري كه دشمنان انقلاب نتوانستند در جهت منحرف ساختن مسير انقلاب اسلامي توفيقي دست يابند.
همچنين زماني كه واژه مردم سالاري تبديل به حربه اي در دست مخالفان نظام شد تا انقلاب اسلامي را به مخالفت با دموكراسي متهم سازند، مقام معظم رهبري «مردم سالاري ديني» را به عنوان بديلي مناسب براي دموكراسي غربي در حكومت اسلامي مطرح ساختند و اين توهم كه تحقق دموكراسي بدون تكيه بر اصول و مباني فكري خاص آن كه برگرفته از فرهنگ غربي است امكان پذير نيست را باطل نمودند.
و آنگاه كه سخن از مذاكره با آمريكا به ميان آمد ايشان اهداف آمريكا از تعقيب طرح مذاكره را به خوبي ترسيم فرمودند، ايجاد ياس عمومي در تمام ملت ها و شكستن قبح رابطه و مذاكره با آمريكا و كامل شدن ابرقدرتي آمريكا و نظام تك قطبي در جهان و جلوه دادن شكست اسلام در برابر استكبار جهاني از جمله اهدافي است كه ايشان در طرح مذاكره با آمريكا بيان فرمودند از اين رو فرمودند: «تا هنگامي كه سياست آمريكا بر دروغ و فريب و خيانت استوار است و از رژيم پليدي چون اسرائيل حمايت كرده و به ظلم و ستم عليه ملتهاي مستضعف ادامه مي دهد و نيز تا هنگامي كه خاطرة جنايات و تعرضات سردمداران آمريكا نظير سرنگون كردن هواپيماي مسافربري و مسدود كردن اموال ايران در اذهان ملت ما باقي است امكان ندارد كه ما با دولت آمريكا مذاكره و يا ارتباط برقرار كنيم و ما آن را شديداً رد مي كنيم.»[7]
دشمن شناسي و تبيين راههاي دشمني آنان و راههاي مقابله با آن از ويژگي هاي ديگر رهبري ايشان است.
ايشان ضمن تاكيد بر اينكه «يك ملت زنده اهل پيشرفت از جمله كارهايي كه در كنار سازندگي، در كنار پيشرفت علمي و در كنار كارهاي بزرگ حتما بايد از آن غفلت نكند، شناخت هدفهاي دشمن است.»[8] سپس هدفهاي دشمن را سه تخريب بيان فرمودند: «تخريب وحدت ملي، تخريب باورهاي كارساز و مقاومت بخش و تخريب روح اميد.»[9]
مقام معظم رهبري تهاجم فرهنگي دشمن را به عنوان يكي از راههاي اصلي دشمني با انقلاب اسلامي مطرح نموده و فرمودند: «امروز دشمن جبهة وسيعي را با استفاده از ابزارهاي موثر و خطرناك و كارآمد و نيز با بهره گرفتن از علم و تكنولوژي تشكيل داده است تا جمهوري اسلامي را هدف يك يورش همه جانبه قرار دهد مقابله با اين تهاجم بسيار خطرناك و ويرانگر نيازمند هوشياري است... و اگر عناصر فرهنگي خداي نخواسته بيدار نباشند صداي فروريختن ارزشهاي معنوي كه ناشي از تهاجم فرهنگي و زيركانة دشمن است هنگامي در مي آيد كه ديگر قابل علاج نمي باشد.»[10]
آنچه در اين نوشتار بيان شد تنها گوشه اي از جلوه هاي رهبري حكيمانة مقام معظم رهبري است كه براستي زبان و قلم از بيان آن عاجز است و چه زيبا علامه شهير حضرت آيت الله مصباح يزدي (ره) در توصيف ايشان فرموده اند: «ايشان فقاهت را توام با تقوا، تيزهوشي و فراست را توام با بردباري و سعه صدر، مديريت را همراه با تعبد و پاي بندي به اصول و مباني اسلامي، فكر روشن، ثابت و دُرنشان را با دور انديشي و تشخيص مصالح دراز مدت اسلامي حزم و احتياط را توام با شجاعت و شهامت، بهره مندي از علوم مختلف اسلامي را همراه با ذوق و گرايش هاي هنري اصيل، اعتماد به نفس را همراه با توكل به خداي متعال، تلاش و جديت و نظم و برنامه ريزي را توام با توسل به حضرت ولي عصر (عج) و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ و در يك كلمه همه شرايط و مزاياي مديريت را با روح عبادت و بندگي و اخلاص جمع كرده است.»[11]
[1] . همان، ص 82.
[2] . روزنامه جمهوري اسلامي، 2/4/83.
[3] . روزنامه كيهان، 25/6/77.
[4] . روزنامه كيهان، 16/5/79.
[5] . منشور اصلاحات، مركز آموزشي و پژوهش سازمان تبليغات اسلامي، 1379، ص 51، سخنراني 19/4/79.
[6] . همان، ص 31.
[7] . روزنامة جمهوري اسلامي، 24/5/68.
[8] . چشمه هميشه جاري، تهيه و تنظيم دفتر سياسي سازمان عقيدتي سياسي ناجا، 1378، ص 21، سخنراني 26/9/78.
[9] . منشور اصلاحات، مركز آموزش و پژوهش سازمان تبليغات اسلامي، 79، ص 59، سخنراني 19/4/79.
[10] . فرهنگ و تهاجم فرهنگي، ناشر سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي، 1375، ص 15.
[11] . آب،‌آيينه، آفتاب، (ابعاد شخصيتي مقام معظم رهبري در آيينه خاطرات)، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1383، ص 41.

 

نویسنده : علي مجتبي زاده- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

منبع:

www.b2n.ir/36075

تولیدی: 
بازنشر

افزودن دیدگاه جدید