نقش اسلام و روحانيت

نقش اسلام و روحانيت
نقش اسلام و روحانيت

پيشوايي امت ايران براي ملتها
و كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهدإ علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا...(بقره/ 143) و همچنان شما مسلمانان را به اسلام هدايت كرديم و به اخلاق معتدل و سيرت نيكوبياراستيم تا گواه مردم باشيد چنانچه پيامبر را گواه شما كرديم...
ملت ايران چنان قدرت و شرافت پيدا كرده است كه پيامها، بيانيه ها، شعارها، عملكرد و موضع گيرياش براي ملتهاي دنيا به صورت درس درآمد و الهام دهنده و راهگشا شد و امام اين امت به عنوان امام محرومان و مستضعفان انقلابي دنيا و به عنوان امام ملتهاي دربند مسلماني كه در زير بار حكومتهاي طاغوتي خود قرار دارند شناخته شد. اين همه، در سايه حركت اسلامي اين مردم بود در سايه اينكه مساجد ما سرنوشت ساز و به دنبال آن سربلندي و عزت براي مردم ما حاصل آمد.
نقش اسلام و روحانيت
امروز هم در برابر مسئله روحانيت و حضور اسلام در انقلاب و در جهت گيريهاي سياسي، چنين شرايطي داريم. اصل شكل گرفتن انقلاب يك مرحله است و مرحله شكوفايي انقلاب و تداوم و صدور آن به دنيا مرحله بسيار حساس و مهم و سرنوشت ساز ما امت است. اگر در ديروز پيروزي انقلاب به دخالت روحانيت در سياست نياز داشتيم، در امروز تداوم انقلاب و آينده صدور آن هم به دخالت روحانيت متعهد و مبارز در جريانهاي سياسي و اجتماعي و انقلابي جامعه نيازمنديم.
حضرت امام - رحمه الله عليه - در اين مورد تإكيد كرده اند و فرموده اند: براي مردم بگوييد تا بدانند كه توطئه گران پشت پرده دست اندر كارند تا بار ديگر روحانيت را از صحنه بيرون كنند، همان طور كه در زمان مشروطه چنين توطئه اي وجود داشت.
ايشان فرموده اند: تازه مسئله مشروطه نسبت به انقلاب اسلامي ما اصلا قابل مقايسه نيست، براي اينكه آن سرمايه گذاري عظيمي كه ملت ما و اسلام و روحانيت ما براي شكوفايي اين انقلاب كرده و دهها هزار شهيدي كه داده و صدمات و خسارات و لطماتي كه ديده است به هيچ وجه با آنچه كه در مشروطه انجام گرفت قابل مقايسه نيست. اين انقلاب براي ما بسيار گران تمام شده و لذا ارزش اين انقلاب هم بسيار عظيم تر است.
در انقلاب مشروطيت بعد از آنكه روحانيت و اسلام نقش خود را ايفا كرد و آن انقلاب را به وجود آورد رفته رفته عواملي شروع به توطئه كردند تا روحانيت را از صحنه بيرون كنند، بطوريكه در دوره اول مجلس عده اي از روحانيان در مجلس بودند، اما در دوره دوم تعداد روحانيان در مجلس كم شد و به تدريج دخالت روحانيان در مسأل اجتماعي و حكومتي و سياسي كمتر و كمتر شد. آنقدر سمپاشي و تبليغات كردند تا به تدريج روحانيت و اسلام كنار گذاشته شد و بار ديگر گفتند اسلام براي مساجد است و روحانيان هم كارشان مسئله گفتن و درس گفتن در حوزه هاي درس است.و حداكثر مسألي را كه براي روحانيت گذاشتند، مسئله عقد و ازدواج و يا احيانا نوشتن اسناد و از اين قبيل مسأل بود.غربزده ها گفتند ما روشنفكراني هستيم كه از معلومات و اطلاعات و فرهنگ غرب استفاده كرده ايم و مي دانيم چگونه مديريت كنيم و جامعه و حكومت را اداره كنيم.
روحانيت را كه از صحنه بيرون كردند بعد وقتي چشم مردم باز شد ديدند كه فلان السلطنه ها و الدوله ها حاكم شده اند و به تدريج حاصل انقلاب مشروطيت لقمه چرب و نرمي در دهان استعمار غرب شد و در خدمت سلطه گران و امپرياليستهاي جهان قرار گرفت. اين ملت را از هويت مكتبي و اسلامي و انقلابي خود تهي تجربه تلخ گذشته تكرار شود؛ بايد حضور اسلام و روحانيت را در خدمات انقلابي و در ارگانهاي اجرايي و حكومتي حفظ كنيم.
البته حق همه مردم است، اين مردم انقلاب كردند. قشرها و جناحهاي مختلف اجتماعي كه در خط اسلام و انقلاب و امام بوده اند جان داده اند، شهيد داده اند و امروز هم خود وارث اين انقلاب و اين حكومت هستند.
ضرورت حضور روحانيت در صحنه
روحانيتي كه تا ديروز به طور مسئولانه يك حالت نظارت و انتقاد و احيانا پرخاش داشت، اكنون بايد در بطن نظام مسئوليت بپذيرد.
نمي خواهم بگويم تمام نظارت در دست روحانيت قرار بگيرد، مي خواهم بگويم بايد در بطن نظام مسئوليت بپذيرد و آماده پذيرفتن مسئوليت اجرايي و سياسي و حكومتي و شهادت سياسي باشد.
بعضيها مي گويند انتحار سياسي، ولي ما مي خواهيم آن را شهادت سياسي تعبير كنيم. چون بيرون گود نشستن و گاهي انتقاد كردن و بيانيه صادر كردن بسيار آسان است. خيلي از افراد چون بيرون گود هستند ممكن است با چهره انقلابي و محبوب و روشنفكري و از اين قبيل چيزها معرفي شوند، اما وقتي وارد نظام شدند و مسئوليت روي دوششان افتاد آن وقت با انواع مشكلات و نابسامانيها دست و پنجه نرم مي كنند و در معرض انواع تهمتها و توقعات و اتهامات و شايعات واقع مي شوند. اگر بناست نظام، اسلامي باشد و هويت اسلامي در بطن نظام ريشه بدواند، روحانيت متعهد هم بايستي در بطن نظام مسئوليت بپذيرد ولو اينكه با انواع ناراحتيها همراه باشد، و ما آماده ايم وآماده اند و بايد آماده باشند.
حساسيت مضاعف عملكرد روحانيت
در عين حال بايستي با بيداري و هوشياري هرچه بيشتر مواظب باشيم و مواظب باشندكه گرفتار لغزش و انحراف نشويم، چون لغزش تا ديروز خطرش بسيار كمتر بود. امروز روحانيت در بطن نظام مثل اسلام است. مسلمانان ايراني تا قبل از پيروزي هر چند هم جامعه شان فاسد بود، اما آفت فساد مستقيما گريبانگير اسلام نمي شد.
اگر بازار كشاورزي و صنعتش خراب بود، اگر در اداره اش بي عدالتي و تبعيض بود، مي گفتيم تقصير اسلام نيست، نظام منفور شاهنشاهي است كه دارد اداره مي كند و مقصر هر نوع فساد و بي عدالتي را حكومت مي دانستيم و از اسلام دفاع مي كرديم. واقعا در كشورهاي ديگر كه ما مي گفتيم اسلام عدالت است و آنها مي گفتند «چرا در كشور شما عدالت و راستگويي نيست، چرا خيانت وجود دارد ؟» مي گفتيم تقصير نظام است؛ رژيم، اسلامي نيست. اما اگر امروز گفتند «چرا اداره شما چنين و چنان است، چرا بازار چنان است، چرا صنعت اشكال دارد؟» چه پاسخي خواهيم داد؟ لذا به دنبال پيروزي اين انقلاب، حيثيت اسلام در گرو علمكرد نظام ما در اين كشور است.
همه كساني كه به عنوان سمبلهاي اسلام و علاقه مندان به آن مومنان و افراد متعهد اسلامي شناخته مي شوند، امروز برد و اثر عمل آنها در جهان، حتي عم شخصي و خانوادگي آنها، چندين برابر اثر عملشان در ديروز شده است. الان يك مسلمان كه وارد مسجد مي شود و نماز مي خواند و مي گويد من مسلمان و مومن هستم، حتي عملي كه در خانواده اش انجام مي دهد و نحوه برخورد اخلاقي او در جامعه، موج و اثرش براي اسلام در جهان خيلي بيشتر از سالهاي قبل است. همراه با موج انقلاب ما، عملكرد و اخلاق و رفتار ما پخش مي شود، مثل تلويزيونها و بلندگوها كه تصوير و صدا را پخش مي كنند: اگر بلندگو نباشد موج صدا تا جلوي در مي رود، اما يك بلندگو و سيستم قوي صوتي، صدا را به تمام بازار و خيابان مي رساندصدا همان صدا است، ولي موجش منطقه وسيعي را مي گيرد.حال، اگر همين صدا را از راديو يا تلويزيون پخش كنند، اثر و بردش چقدر زيادتر خواهد شد.
الان دقيقا همين طور است. عمل و رفتار ما، قوانيني كه وضع مي كنيم، انتخاباتي كه برگزار مي كنيم، موضعي كه مي گيريم و تفسيري كه مي كنيم، با بلندگوهاي قوي به اعماق دنيا وصل شده است، لذا اثرش بسيار بسيار وسيع تر و نافذتر است. بنابر اين بايد مراقبت و احساس مسئوليت بيشتري بكنيم.
وارثان انقلاب
امروز وارثت انقلاب براي مستضعفان، ملت بپاخاسته، مردم مخلص و معتقد است و بايد بتوانند در ارگانهاي اجرايي و حكومتي حضور و نقش داشته باشند. تعهد انقلابي و مكتبي آنها مجوز آن است كه در آموزش و پرورش، دانشگاهها و وزارتخانه ها راه پيدا كنند. اين انقلاب را اين مردم و اين جوانهاي مسلمان و مستضعفان مومن به اسلام و انقلاب كرده اند و خود اينها وارث اين انقلاب هستند و بايد به نهادهاي حكومتي و آموزشي و اجرايي راه يابند و بايد انقلاب خود را حفظ كنند.
چگونه است وقتي كه در خواست بسيج مي شود همين توده محروم و مستضعف آماده مي شوند و حركت مي كنند و براي مبارزه و كارزار به جبهه هاي جنگ مي روند، وقتي صحبت از سپاه و جهاد سازندگي و نهضت سواد آموزي مي شود باز هم همين جوانهاي مسلمان و انقلابي ما براي فداكاري در روستاها و براي عمران و آبادي آماده مي شوند و هيچ صحبتي از اينكه آيا براي ما پستي، درآمدي و رفاه زندگي هست به ميان نميآورند؛ مي گويند ما مي خواهيم از اسلام دفاع كنيم، خط امام را حاكم سازيم و از دستاوردهاي اين انقلاب عظيم و مقدس و شكوهمند پاسداري كنيمآنوقت وقتي نوبت به وزارت، مدير كلي، اداره سفارتخانه ها و نمايندگي مجلس مي رسد، آيا وزارتها وكالتها و پستهاي كليدي و حساس هم نبايد در خدمت جوانان مسلمان و رزمنده و مستضعف و انقلابي ما باشد ؟ همين طور هم هست و بايد باشد. لذا وزرا و مسئولان مملكتي ما از توده مسلمان و انقلابي بر مي خيزند؟ البته نمي خواهيم بگوييم كه قشرهاي ديگر جامعه حق زندگي ندارند، آنهاهم مي توانند اشتغال داشته باشند و از امكانات آموزشي و دانشگاهي و ساير امكانات استفاده كنند، اين مملكت و اين نظام متعلق به همه مردم است و از بركات اين نظام همه مردم بايد استفاده كنند؛ اما اگر كساني نسبت به انقلاب دشمني دارند، نسبت به اسلام تعهد ندارند و به خط راستين و شكوهمند امام به سوي حاكميت الله معتقد نيستند توقع هم نداشته باشند كه پستهاي كليدي و كارهاي اساسي به آنها سپرده شود.@#@
اساس پذيرش پست و مقام
روحانيت متعهد و مبارز احساس مسئوليت مي كند؛ مسئله پست و مقام مطرح نيست. اينها مسئوليت اصيل و ريشه دار اجتماعي خود را احساس كردند؛ احساس مسئوليت مي كنند كه خدمت و تبليغ و ارشاد كنند و در مسأل سياسي و اجتماعي وارد شوند. و بر امت مسلمان است كه با هوشياري و همكاري و انسجام، پاسدار انقلاب عظيم خود باشند و بدانند كه انواع و اقسام توطئه هاي مرئي و نامرئي و دانسته و نادانسته براي مخدوش كردن و سركوب انقلاب وجود دارد كه از جمله اين توطئه ها بيرون راندن روحانيت از صحنه سياست است.
مردم رشد و شعور و آگاهي خود را حفظ كرده اند تا بتوانند در برابر توطئه هاي مرئي و نامرئي مقاومت كنند و از هر گونه اخلال و خدشه اي كه مي خواهد در صفوف منسجم و متشكل ملت رزمنده و بپا خاسته ما به وجود آيد جلوگيري كنند تا ان شإ الله اسلام و اين انقلاب عظيم براي ما و براي تاريخ ما بماند و براي نسل ما سرنوشت ساز و آينده ساز، و براي مردم مستضعف و محروم دنيا پيام دهنده و رسالت آفرين باشد. ان شإ الله به ياري پروردگار و با استمداد از عنايات الهي اين همكاري و هماهنگي و هوشياري در بين ملت ما باقي خواهد ماند.

 

نویسنده : شهيد باهنر- برگرفته شده از كتاب مباحثي پيرامون انقلاب اسلامي

 

منبع:

www.b2n.ir/64241

تولیدی: 
بازنشر

افزودن دیدگاه جدید