هر از گاهی شاهد هستیم که عدهای با ژست دلسوزی برای ملت و مملکت، بازگشت شاه و سلطنت به ایران را مطرح میکنند. صرف نظر از اینکه اغلب عاملان طرح این موضوع -مخصوصا در فضای مجازی- از کدام قشر و باند هستند و از کجا تغذیه میشوند لازم است تا با استدلال، اقدام به پاسخگویی شود.
حاصل سلطنت پنجاه و سه سالهی پهلوی اول و دوم، نارضایتی عمومی در کشور و قیام عظیم مردم ایران بود که اگر بهطور منطقی، ریشهیابی شود دیگر کسی حتی فکر بازگشت شاه به این مملکت برای بهبود اوضاع را نخواهد کرد. (البته غیر از مزدوران و جیرهخواران پهلوی که اساسا دنبال حرف حساب نیستند!)
مشارکت مردم در سلطنت پهلوی، هیچ جایگاهی نداشت. «مخبرالسلطنه» که بیش از شش سال در حکومت رضا شاه نخستوزیر بود، میگوید: اسم حزب، پیش پهلوی نمیشود برد! روزی در هیئت [دولت] فرمودند هر مملکتی رژیمی دارد، رژیم ما یک نفره است!» [1] محمدرضا شاه هم در این مسیر، جا پای پدر گذاشت. هندرسن، سفیر آمریکا در ایران، در گزارشی به وزارت خارجهی آمریکا پیرامون انتخابات مجلس مینویسد: علاء -وزیر دربار- اظهار داشت که چند هفته پیش، اسدالله علم به او گفت که به دستور شاه، اسامی عدهای را برای نامزدی نمایندگی مجلس تهیه کرده است. شاه هم لیست مزبور را با اسامی نامزدهای نمایندگی از سوی زاهدی تطبیق داد و پس از یکدست کردن اسامی نامزدها، چند تن از نامزدها را جابهجا کرده است.[۲]
فساد گستردهی پهلوی پدر و پسر هم از عوامل بیزاری مردم به حساب میآمد. رضا شاه که –به دروغ میگویند با یک چکمه آمد و با یک چکمه رفت- موقع تبعید، میلیونها دلار در بانکهای ایالاتمتحده، اروپا و آمریکای جنوبی داشت![۳] محمدرضا هم آنچنان غرق در اموال چپاولشده بود که فقط به معشوقههای محبوبش شبی یک میلیون تومان -به صورت جواهرات یا نقدی- پرداخت میکرد![۴]
توهم، تکبر و خودبزرگبینی هم از ویژگیهای شاهان پهلوی بود که شاید اوج آن را باید در اظهارات محمدرضا پهلوی در مصاحبه با «اوریانا فالاچی» خبرنگار معروف ایتالیایی در سال ۱۳۵۲جستجو کرد. شاه در بخشی از این مصاحبه گفت: من به وسیله خدا انتخاب شدهام که ماموریتی را به پایان برسانم. رویاهای من معجزههایی بودهاند که کشور را نجات دادهاند. دوران سلطنت من کشور را نجات بخشیده و این به خاطر این بوده که خداوند در کنارم بوده!
مخالفت با اسلام از سوی حکومت پهلوی هم که دیگر نیاز به تبیین ندارد. کشف حجاب رضا خانی و تغییر تاریخ کشور توسط محمدرضا فقط گوشهای از ضدیت پهلویها با دین مبین اسلام است.
هر دو شاه پهلوی نسبت به مملکت بیوفا و بیتعهد بودند! رضا شاه با یک اشارهی انگلیسیها و بدون هیچ مقاومتی کنار رفت و ذلت تبعید را به ایستادگی مردانه ترجیح داد! محمدرضا که اصلا به «شاه چمدانی» معروف بود و چمدانهایش برای فرار در موقع خطر، همیشه آماده بود.
قطعا در این چند سطر، نمیتوان به همهی دلایل نفرت مردم ایران از حکومت پهلوی اشاره کرد ولی خوب است برخی با خود بیاندیشند که اگر -به خیال آنها- مردم ایران، علاقهمند به نظام شاهنشاهی هستند چرا علیه آن قیام و آن را سرنگون کردند و چرا در زمان انقلاب اسلامی، هیچ حمایت مردمیِ قابل توجهی از شاه صورت نگرفت؛ در حالی که جمهوری اسلامی در مواقع متعددی مثل روز 9 دی 88 با حضور مستقیم مردم، حمایت و از خطرات به سلامت عبور کرده است.
پینوشت:
[1] مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، ص 403
[۲] غلامرضا نجاتی، شصت سال خدمت و مقاومت، ج اول، تهران، مؤسسهی خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷، صص ۳۳۷ تا ۳۴۰
[۳] تبعید رضا شاه همراه با ثروت هنگفت
[۴] خاطرات ارتشبد حسین فردوست، «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»، ، جلد ۱، صفحه 217-216
افزودن دیدگاه جدید