شهر تاریخیِ «حلب» پس از حدود پنج سال از لوث وجود تروریست ها آزاد شد تا رویای تشکیل کشور مستقلی به نام داعش و دیگر گروههای مشابه، بر باد برود! «حلب» که بزرگترین شهر سوریه و قلبِ تجاری این کشور قلمداد میشود -تا پیش از آزادسازی- به عنوان پایتخت داعش معرفی شده بود و هدف این بود که اگر هم نتوانستند حکومت مرکزیِ دمشق را سرنگون کنند -دست کم- به تجزیهی سوریه دست بزنند و کشوری با مرکزیت «حلب» را تاسیس کنند!
از اینها هم که بگذریم اهمیت فوقالعادهی «حلب» را میتوان از آشفتگی و دستپاچگیِ حامیان تروریستها فهمید. از درخواستهای مکرر آمریکاییها برای ایجاد آتشبس در منطقه -درست در زمانی که حلب، فقط چند قدم تا آزادشدن فاصله داشت- تا به راه انداختن موج دروغین رسانهای در حمایت از مردم حلب، همه و همه حاکی از وقوع اتفاق بزرگی داشت. مضحک اینجاست که در طول پنج سال اشغالِ حلب، کسی به فکر کودکان و زنان این منطقه نیفتاد اما درست در زمانی که تروریستها درحال شکست کامل و اخراج بودند، اشک تمساحِ رسانههای غربی به راه افتاد که البته پوششی برای حمایت از تروریستها بود. اینروزها که دست برخی از دروغپردازان رو شده کاملا میتوان درک کرد که دشمن ناجوانمرد، تا چه اندازه زبون و فرومایه است که حتی از احساسات مردم دنیا هم در جهت تامین منافع پلید خود سوءاستفاده می کند.[۱]
اما نکتهی اصلی این نوشتار، چیز دیگری است. در طولِ پنج سال از اشغال حلب، راهکارهای زیادی برای مقابله با دشمن مطرح شد و طرحهای متعددی ارائه گردید اما در نهایت همه دیدند که تنها راه عملی و موفقیت آمیز، مقاومت بود. مقاومت، همان رمزی است که در هشت سال دفاع مقدس ملت ایران، کارآییِ خود را نشان داد دشمن متجاوز را ناکام گذاشت. مقاومت، همان رمزی بود که خرمشهر را آزاد کرد و حصر آبادان را شکست و دشمن متکبر را تا پشت مرزهای ایران اسلامی، عقب راند. با مقاومت بود که جرثومه ی وحشی گری و رذالت به نام رژیم صهیونیستی، طعم شکست مفتضحانه را در نبرد ۳۳ روزه چشید و سیلیِ سختی ار حزب الله لبنان دریافت کرد. در دو جنگ ۸ روزه و ۲۲ روزه هم، اهالی منطقه ی کوچک غزه، با مقاومت توانستند رسواییِ بزرگ دیگری برای اسراییل فراهم کنند و با وجود محاصره های شدید دارویی و غذایی، اجازه ندادند خواسته ی نامشروع صهیونیست ها محقق شود.
در سوریه هم فقط راهبرد «مقاومت» بود که شکست های متعدد را به پیروزی های مکرر تبدیل کرد؛ نه «مودب نامیدن اوباما»[۲]، «گفتگوی تلفنی با اوباما»، «دست دادن با اوباما» و «قدم زدن با جان کری»[۳]! کاش یکبار برای همیشه درک کنیم که دشمن غدّار و زبون ما به هیچ وجه، قابل اعتماد نیست و فقط با حربهی مقاومت، میتوان او را سرجای خود نشاند.
پینوشت:
[۱] فیلم های دروغین کشتار در حلب لو رفت
[۲] آقای روحانی! اوباما شما را مودب نمیداند
[۳] تعجب و تاسف از این همه بیتدبیری
افزودن دیدگاه جدید