آیا واقعا رضا شاه و محمدرضا شاه ملیگرا بودند؟
این روزها در رسانهها و بنگاههای دروغ پراکنی قصد تطهیر پهلوی را داشته و با محوریت ملی گرایی قصد زیبا جلوه دادن کارهای آنها را دارند اما با ورق زدن صفحات تاریخ مشاهده می کنیم که آنچه در ذات پدر و پسر پهلوی وجود نداشته است، حس ملی گرایی بوده است.
امپراتوری دروغ برای وارونه نشان دادن چهرهی کریه و تبدیل آن به زیباترین افراد و همچنین زشت جلوه دادن، درخشانترین افراد، از هر وسیلهای استفاده میکند. امروزه سیل عظیمی از اخبار گوناگون بدون ذکر هیچ منبعی دست به دست شده و صرفاً به دلیل تحریک حس ملیگرایی افراد و یا برانگیختن احساسات مردم گسترش مییابند؛ این روزها پیامهایی با رنگ و بوی تطهیر چهره پهلوی و با دروغپردازی و بدون ذکر هیچ منبع قصد دارند، دوران حکومت پهلوی را به نحوی دیگر به مردم نشان دهند.
اینکه تبلیغ میکنند و جار میزنند، پهلوی هرکاری که انجام داد از روی عشق به وطن و حس ملیگرایی بوده است.
«ملی گرایی» به معنای دوست داشتن وطن و زادگاه که یک امری فطری است. حس ملی گرایی برخاسته از مفهوم ملت است. ملت جمعی است از یک یا چند قطعه زمین که تحت یک حکومت زندگی میکنند و به نوعی باهم پیوستگی دارند، نیروی پیوند دهندهی ملت از احساس تعلق قوی به دین، تاریخ، فرهنگ، زبان و غیره نشئات میگیرد، ملی گرایی نیروی عینیت یافتهی ملت است و بیانگر تقدم نفع جمعی بر نفع فردی است. [1]
یکی از خصوصیات ملی گرایی تقدم نفع جمعی برنفع فردی است که این شاخصه بالاتفاق مورد قبول است که در دوران پهلوی برعکس بوده و نفع شخصی بر نفع جمعی تقدم داشته است.
رضاخان:
رضاخان که در آغاز کار، نه ثروتی داشت و نه قطعه زمینی، با ادامه سلطنت و بسط قدرت، املاک و زمینهای زیادی را در حاصلخیزترین نقاط کشور تصاحب و ثروتی هنگفت کسب کرد؛ چنانکه هنگام ترک ایران در سال 1320 شمسی، بزرگترین مالک و زمیندار ایران بود و با داشتن ذخایر نقدی در بانکهای انگلستان، آمریکا و آلمان، یکی از ثروتمندترین مردان جهان محسوب میشد. آبراهامیان مینویسد: «زندگینامهای جانبدارانه که اخیرا در غرب انتشار یافت، اقرار می کند که رضاشاه به هنگام کنارهگیری، حساب بانکی با 3 میلیون پوند نقدینه و املاکی بالغ بر 3 میلیون هکتار برای وارث خود بهجا گذاشت» [2] به طور کلی باید گفت که رضاشاه در فاصله کمتر از 15 سال، بسیاری از املاک مرغوب شمال کشور را به روشهای مختلف تصاحب کرد. فردوست در خاطراتش می نویسد: «اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و یا پیشنهادی را تصویب کند، بهتر بود قبل از شروع نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح میکردید و مطمئن بودید که کارتان انجام میشود». [3]
محمدرضا شاه:
نشریات معروف آمریکا و اروپا از رسانههایی بودند که در مورد ثروت شاه به تحقیقات و نشر اطلاعاتی پرداختند، مثلا روزنامه «نیویورک تایمز» اندک زمانی پس از سقوط رژیم شاه در فوریه 1979 خبر داد که براساس لیست تهیه شده به وسیله مخالفان رژیم، خانواده پهلوی در ایران هفده و کمپانی بیمه، 25 کارخانه فلزکاری، هشت کمپانی مربوط به امور معدنی، ده کارخانه سازنده مواد ساختمانی، 47 شرکت خدمات عمومی، 43 کارخانه سازنده مواد غذایی، و 26 فقره سرمایه گذاریهای مختلف بازرگانی را تصاحب دارند. ثروت شخصی شاه یک میلیارد دلار تخمین زده میشد، بانکداران آمریکایی بخش اعظم دو تا چهار هزار میلیون دلار پولی که طی سالهای 1354 تا 1357 به آمریکا انتقال یافته بود، از آن خانواده سلطنتی میدانستند. خانواده پهلوی هفتاد درصد سهام کلیه هتل های موجود در ایران را در اختیار داشتند. [4]
با اشاره به همین مقدار که شمه ای از خروارها اموال و داراییهایی که معمولا به نفع شخص شاه بوده است نه ملت، نشان از نداشتن حس ملی گرایی ادعایی آنها است.
پینوشت:
1). نازنین نطیفی نائینی، تعامل و تقابل ملی گرایی و اسلام گرایی در ایران، فصلنامه پژوهش های راهبری در سیاست، سال دوم، شماره5، تابستان92، ص201.
2). یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند و دیگران، تهران، نشر مرکز، 1381، چاپ پنجم، ص125.
3). حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ خاطرات ارتشبد حسین فردوست، تهران، نشر اطلاعات، 1370، ص112.
4). خبرگزاری تسنیم(yon.ir/bRrzN)
افزودن دیدگاه جدید