سخنرانی اردوغان در باکو به مناسبت جشن پیروزی آذربایجان بر ارمنستان در جنگ 44 روزه قره باغ اگرچه جوششی بود از درون رئیس جمهور ترکیه برای بیان رویایی که در سر میپروراند، که آن هم ناشی از خیال پردازیهای او در جهت احیای امپراتوری عثمانی است، اما اردوغان سرمست از پیروزی بر یک کشور کوچک همچون ارمنستان با جمعیتی در حدود سه میلیون و به نوعی در تحت محاصره، که از لحاظ دموگرافی وجمعیت، این کشور را شاید بتوان با یک شهر در ایران مقایسه کرد را، نباید دلیلی برای بلند پروازیهای نئوعثمانیگرایانه نسبت به خاک ایران قرار داد. چرا که نه از لحاظ جمعیت، پهنه سرزمینی، موقعیت جغرافیایی و قدرت نظامی هیچ تناسبی در این قیاس بین ایران و ارمنستان وجود ندارد.
البته با توجه به تلاش اردوغان برای شکل دهی به یک جریان قومیت محور در منطقه در جهت تامین منافع ترکیه، باید گفت چه ترکیه و چه آذربایجان در صورت شکل گرفتن جنبشهای قوم گرایانه برندهی این بازی نخواهند بود. چرا که تالشیها در جنوب و لزگیها در شمال آذربایجان، و جمعیت بالای کردها و علویان در این کشور که بر اساس دادههای آماری، جمعیت هرکدام از آنها در ترکیه بالای 20 درصد تخمین زده میشود از پتانسیل تبدیل شدن به جنبشهای قومی برخوردار هستند که جمهوری اسلامی تا کنون اقدامی برای تحریکپذیر نمودن شکافهای موجود در این دو کشور ننموده است. البته به نظر میرسد اردوغان به درستی میدانست که در سخنان خود چه میگوید. او با بکار بردن تعابیر این چنینی همواره سعی کرده است تا افکار توده مردم را با خود همراه نماید. به عبارتی این شگرد اردوغان است تا برای رهایی یافتن از چنگ مشکلات داخلی، افکار عمومی را به سمت مسائل خارجی هدایت کند. مشکلات اقتصادی ناشی از شیوع کرونا صنعت توریسم در این کشور را که یکی از عمده صنایع این کشور به شمار میرود را، در یک بحران قرار داده و از طرفی با دخالتهای نظامی این کشور در سایر کشورها، از جمله لیبی و سوریه و... هزینههای بالایی را به آنکارا تحمیل کرده است و از طرفی با اوج گرفتن تنشهای اروپا با ترکیه و خطر تحریمهای این اتحادیه ضد ترکیه و از طرفی تصویب تحریمهای ضد ترکی در کنگره آمریکا، به نظر نمیرسد که ترکیه از لحاظ اقتصادی افق چندان روشنی داشته باشد.
چرا که با روی کار آمدن جو بایدن در ایالات متحده همانطور که پیشتر بایدن اعلام نموده بود، فشارها بر ترکیه افزایش پیدا خواهد کرد تا جایی که حتی بایدن ازامیدواری برای ایجاد تغییر در حکومت ترکیه و کنار گذاشتن اردوغان سخن گفت.از اینرو شاید به جای آن سخن مسئول ترک که گفته بود آنکارا در شرایط تحریم، همواره در کنار تهران قرار داشته ، باید گفت ترکیه با سیاستهای فعلی سیاستمداران خود ناگزیر از ارتباط با تهران خواهد بود. ترکیهای که به سبب جنگ ایران وعراق توانست عواید فراوانی در زمینه اقتصادی نصیب خود کند و شاخص اقتصادی را در کشورش ارتقاء بخشد، باید بداند که چگونه این پولها را خرج کنند. چرا که به نظر نمیرسد شرایط به مانند گذشته برای ترکیه تداوم یابد.
البته باید در نظر داشت در خاورمیانه کشورهایی نظیر عربستان، امارات و ترکیه بیشتر در چارچوب فضای تعریف شده از سوی قدرتهای بزرگ همواره قادر به ایفای نقش بودهاند. از همین قبیل، اجازه یافتن ترکیه برای بازیگری در سوریه به جهت ایستادگی در برابر نفوذ مسکو و تهران و در مسئله قفقاز برای مهار روسیه و به چالش کشیدن قدرت مسکو درحوزه خارج نزدیک خود به عنوان عضوی از ناتو توانسته است فعالیت کند. البته پیشتر نیز ترکیه با همین رویکرد و به عنوان عضوی از ناتو تلاش داشته است با تشکیل شورای همکاری کشورهای ترک زبان، قدرت روسیه را در کشورهایی که سابقه عضویت در شوروی سابق را داشتند و به نوعی در حوزه سنتی اعمال قدرت روسها قرار داشتند را به چالش بکشد. اما اکنون سیگنالهای صادر شده از اروپاییها و واشنگتن حاکی از پایان یافتن این ماه عسل برای اردوغان است.
چرا که با قدرت گرفتن زیاد آنکارا، منافع سایر متحدین ایالات متحده از جمله اعراب و حتی اسرائیل نیز میتواند با خطر مواجه شود. از این لحاظ معتقدم آینده برای آنکارا همانند گذشته هموار نخواهد بود. از اینرو بهتر است اردوغان بجای دست زدن به اقداماتی اینچنینی در راستای تقابل با جمهوری اسلامی، با دیدی وسیعتر نسبت به آینده، و تحکیم روابط با همسایگان خود بپردازد. چرا که کودتای 2016 در ترکیه که اردوغان را تا آستانه سقوط پیش برد، تنها با حمایت جمهوری اسلامی بود که اردوغان توانست یکبار دیگر تکیه بر صندلی قدرت بزند. این کودتا تنها یک اتفاق نبود، بلکه نمودی بود از یک همکاری دوجانبه در مقابل اراده قدرتهای خارجی برای تغییر در ساختار یک کشور. چنین تهدیداتی برای ترکیه در آینده نیز قابلیت تکرار خواهد داشت. چرا که در همان سالها انیز اردوغان همچون این روزهای خود از بلند پروازیهای خود همچون خواندن نماز در دمشق و مسجد اموی این شهر سخن میگفت که کودتای 2016 کار را به جایی رساند که به جای آرزوی دمشق، دیدن آنکارا در حال تبدیل شدن به یک رویا برای اردوغان بود.
در هر صورت اگرچه اردوغان با از یاد بردن این وقایع با هدف کسب وجهه برای خودش دل مردمان ایران زمین را رنجور کرد ولی باید دانست که این هزینه از جیب آذربایجانیها پرداخت شد. از جمله به شهادت رسیدن بیش از دو هزار آذری در جنگ قره باغ که در نهایت منجر به تصرف قره باغ کوهستانی نشد. چرا که به جز شهر شوشا در قره باغ کوهستانی هیچ منطقهای از قره باغ کوهستانی به تصرف آذربایجان در نیامد. این یعنی پرداخت هزینهای سنگین و از دست دادن هزاران سرباز و شهروند آذربایجانی برای تصرف مناطقی که با طرح لاوروف برای واگذاری 7 منطقه در پیرامون قره باغ به آذربایجان، بدون پرداخت هزینه برای این کشور قابل استحصال بود، درصورتیکه پای نیروهای نظامی ترک نیز به آذربایجان باز نمیشد. اینها یعنی هزینههایی که آذریها پرداخت کردهاند تا ترکیه را به آسیای مرکزی متصل کنند و خواندن چنین شعارهایی از سوی اردوغان نه بخاطر آذری دوستی، بلکه در جهت تامین منافع خویش از جیب آذریهاست.
از همین روست که ابراهیم کاراگول، سردبیر ینی شفق (نزدیکترین بنگاه خبری به اردوغان و مشاور وی) با اشاره به جنگ سلطان سلیم و کشتار مردم تبریز یکبار دیگر ایرانیها را تهدید میکند. اگر آذری بودن وجههای برای حمایت ترکها داشت، نه در گذشته شاهد چنین وقایعی بودیم، نه در زمان حاضر چنین پیامهای تهدید آمیزی را میدیدیم. تاریخ چراغ راهی است برای آینده، که باید از آن عبرت گرفت. اگر قوم گرایی دلیلی بود برای اتحاد، پیش از اینکه ترکیه به فکر تشکیل شورای همکاری کشورهای ترک زبان بیفتد، تشکلات عربی خود را راه انداخته بودند و بیش از اردوغان از آرمان اعراب و قومگرایی عربی و ناسیونالیسم عربی سخن میگفتند و هم کیشان خود را در مقابل اسرائیل تنها نمیگذاشتند و بدتر از آن به کشتار عربها در سوریه و یمن اقدام نمینمودند.درهر صورت باید گفت که این شعارها نه برای برادری بلکه برای جیببری از بردارانی است که به این شعارها اعتماد کردهاند.
در آخر باید گفت علت رویداد بخشی از مسائل اینچنینی ناشی از کمرنگ شدن تعصبات دینی در منطقه است تا اردوغان در جمهوری شیعه آذربایجان رژه قدرت به راه بیاندازد، در حالیکه پیش از این، زمانیکه از "تورگوت اوزال" که در برههای از زمان نخست وزیر ترکیه نیز بود سوال میشود که "چرا ترکیه به آذربایجانیها در قفقاز کمکی نمیکند؟ گفت: «آذربایجانیها شیعه هستند و ما سنی. آن ها به ایران نزدیکتر هستند تا ما».حالا چه شده است که اردوغان درباکو سان میبیند!! چرا برادری دینی جای خود را به تعصبات جاهلانهی پیش از اسلام داده است؟ اینها ناشی از دین زدایی در منطقه قفقاز است. جمهوری اسلامی در این زمینه باید با تاکید بر ایدئولوژی اهل بیتی که مرحوم امام خمینی ره آنرا زمینه انقلاب اسلامی میخوانند به پر کردن خلاء ناشی از گسترش جریانهای لائیک اقدام نماید. چرا که چه در سوریه و چه در عراق، لبنان و یمن، همواره ایدئولوژی کلید طلایی و برگ برنده تهران بودهاست. حالا باید در قفقاز نیز از این کلید طلایی استفاده نمود.
همچنین با توجه به تحقیرهای صورت گرفته از سوی علیاف و اردوغان نسبت به مردم ارمنستان و ادامه این گفتمان از سوی این دو رئیس جمهور و سرخوردگی ارمنیها از این موضوع، ایران باید جای پای خود را در اقتصاد ارمنستان باز کند قبل از اینکه این مسئله مانند فرصت ایجاد شده ناشی از تنش فیمابین "آنکارا-مسکو" و یا "دوحه- ریاض" برای ایران از دست برود. در سیاست باید از تهدیدها فرصت ساخت و بجای اعمال سیاست خارجه بر مبنای واکنش، باید با خلق رهیافتها و استراتژیها سیاست خارجی را ساخت تا بجای واکنش در مقابل تهدیدها از تهدیدها جلوگیری کرد. در مسئله قفقاز نیز بجای عملکرد واکنش محور که در جواب به چگونگی بازی قدرتها در منطقه صورت میگیرد، باید بر اساس یک رویکرد ایدئولوژیک به بازسازی حلقههای اتصال بین مردم قفقاز و جمهوری اسلامی اقدام نمود.
افزودن دیدگاه جدید