۱- رجب طیب اردوغان در باکو غلط زیادی کرد. البته گاف او در شعری که خواند، باعث شد در ایران شیطنت او دستمایه طنازی افکار عمومی شود. اردوغان تصور میکند در جنگ قرهباغ قلادهای بر گردن رژیم باکو انداخته است و حالا با طرح مسائل شیطنتآمیز، این قلاده را سفتتر کرده است.
الهام علیاف هم میداند تبعات این شیطنت اردوغان علیه ایران برای او گران تمام خواهد شد و اردوغان با این شیطنت جشن پیروزی او را به کامش تلخ کرده است، البته نه ایران به آن سوی ارس چشم طمع دارد و نه آن سوی ارس خود را در قوارهای میداند که بخواهد چشمی به این سو داشته باشد. منتها یک واقعیت مهم را همه میدانند. آذربایجان خاک مسلمانان است. چه این سوی ارس باشد؛ چه آن سوی ارس. این خط قرمز ماست. کما اینکه حمایت ایران از آزادسازی منطقه اشغالشده قرهباغ نیز بر اساس همین دیدگاه صورت گرفت. اگرچه ضعف دیپلماسی ایران در جنگ قرهباغ مشهود بود و فرصتهای زیادی را از دست ایران خارج کرد اما سیاست حمایت اصولی ایران از آزادسازی منطقه قرهباغ، سیاست کاملا درستی بود و پیوند شیعیان ۲ سوی ارس را محکمتر از قبل خواهد کرد.
انتقاداتی که نسبت به مواضع برخی ائمه جمعه و شخصیتهای انقلابی و مذهبی در استانهای آذرینشین نسبت به مساله قرهباغ مطرح شده است قابل درک است اما زمان به ما خواهد گفت ایران در قبال آزادسازی بخشی از خاک شیعه، سیاست درستی اتخاذ کرده است یا نه.
۲- حساسیت و عصبانیت مردم ایران نسبت به شیطنت رئیسجمهور حاشیهساز ترکیه در باکو قابل ستایش است. این میزان انسجام ملی علیه هر نگاه شیطنتآلود نسبت به حاکمیت ملی نشان میدهد ملت ایران یک ملت زنده، بیدار، متعصب و غیرتمند است. واکنش آذریهای کشورمان علیه شیطنت اردوغان هم قابل توجه بود و به عبارتی باعث شد تیر اردوغان به سمت خود او کمانه کند؛ از یادآوری قتل عام مردم تبریز توسط سلطان عثمانی تا شعرهای مطایبهآمیزی که آذریهای کشورمان علیه ترکان عثمانی در خلال جنگهای صفوی و عثمانی سرودهاند. این رفتار نشان از هوشیاری آذریهای کشورمان نسبت به طمعورزی وارثان عثمانی و همینطور نشان از همبستگی و انسجام ملی در ایران دارد. این یک سرمایه بزرگ است که هر ملتی از آن بهرهمند نیست. قطعا سرمایه انسجام ملی، بزرگترین عامل و اهرم امنیتآفرین برای هر جغرافیایی است. باید قدرشناس این روحیه و حساسیت به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی بود.
۳- واکنش محمدجواد ظریف و دستگاه وزارت امور خارجه نسبت به شیطنت رئیسجمهور ترکیه، سریع و بموقع بود. شاید در ۷ سال گذشته این نخستینبار بود که وزارت امور خارجه به سرعت نسبت به یک موضوع مربوط به حاکمیت ملی واکنش نشان داد و حتی واکنشی شدیدتر از آنچه باید گرفته میشد، از خود نشان داد! ظریف در یک توئیت صریح، در پاسخ به اردوغان، تلویحا جمهوری آذربایجان را بخشی از خاک ایران دانست و بیسوادی اردوغان در حوزه تاریخ را به او یادآوری کرد. وزارت امور خارجه هم فورا سفیر ترکیه را احضار کرد. البته اجازه بدهید ما این رفتار را کمی عجیب بدانیم! دولتی که همین ۲ هفته قبل، در واکنش به ترور شهید محسن فخریزاده، دانشمند بزرگ هستهای ایران توسط عوامل موساد، مکرر تاکید کرد نباید وارد تله «تنشزایی» شد، اکنون در واکنش به شعرخوانی اردوغان علیه بخشی از خاک کشورمان، یک واکنش غافلگیرکننده و البته مناسب اتخاذ کرده است.
حال این سؤال مطرح است که چگونه میشود دولت محترم در مقابل موج مطالبه عمومی برای انتقام از آمران و عاملان ترور شهید فخریزاده که توسط دشمن اول ایران در منطقه غرب آسیا ترور شده، از ضرورت تنشزدایی و نیفتادن در دام صهیونیستها میگوید اما در واکنش به شیطنت وقیحانه اردوغان، اینطور صریح و بموقع موضع گرفته و بهانههایی مانند «تنشزدایی» را کنار میگذارد.
تاملبرانگیزتر اینکه این نخستین بار نیست که اردوغان و دولت او درباره خاک شمال غربی کشورمان شیطنت میکنند! او حتی چند سال پیش بیشرمی را به اوج رساند و علیه مقامات عالی کشورمان نیز اظهاراتی گستاخانه مطرح کرد! چرا آن موقع حرکت مناسب و واکنش همسطحی از وزارت امور خارجه مشاهده نشد؟ بنابراین در اینکه واکنش وزارت امور خارجه و شخص ظریف به شیطنت اردوغان در باکو یک واکنش مطلوب و قابل قبول بوده تردیدی نیست اما با توجه به پیشینه منفعل دستگاه دیپلماسی در موارد مشابه بویژه در قبال همین جنگ اخیر قرهباغ پرسشهایی مطرح است. این قبیل رفتارها از سوی وزارت امور خارجه آقای روحانی و بویژه از سوی ظریف، بیسابقه است. رفتار آقای ظریف در جریان حمله تروریستی به سفارت ایران در لبنان که توسط عوامل دستگاه امنیتی سعودی انجام شد، یک انفعال فاجعهبار تمامعیار بود. انفعال ظریف در قبال فاجعه منا و آن تصویر زانو زدن وی در مقابل شاه سابق کویت هم یک نشانه نمادین از انفعال دیپلماسی در دوره روحانی و ظریف است. انفعال مکرر در قبال رفتار اروپا بویژه در جریان دستگیری و محاکمه دیپلماتهای ایرانی هم جلوه دیگری از انفعال وزارت امور خارجه در تامین منافع ایرانیها بوده است.
ماجرای ادعای اماراتیها درباره پیشنهاد ظریف مبنی بر گفتوگو درباره جزایر سهگانه هم یک خطای غیر ملی بود. انفعال محض دیپلماسی در جریان ترور سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی و وضعیت نامشخص پیگیری حقوقی و دیپلماتیک این ترور در وزارت امور خارجه نیز نیازی به توضیح ندارد. آخرین مورد نمادین از انفعال وزارت امور خارجه را هم در جریان ترور شهید فخریزاده دیدیم. اما واکنش آقای ظریف و وزارت امور خارجه به شعرخوانی اردوغان در باکو، با همه این موارد کاملا متفاوت بود. این واکنش حتی نسبت به اهانتها و جسارتهای قبلی اردوغان نسبت به حاکمیت ارضی کشورمان نیز متفاوت است.
خب! اکنون که این رفتار متفاوت و عجیب از سوی شخص وزیر و دستگاه وزارت امور خارجه انجام شده، آیا باید آن را نوعی تغییر و خودآگاهی و واقعگرایی در راهبرد دیپلماسی ایران دانست یا اینکه ...
۴- دیروز بعد از واکنش وزارت امور خارجه علیه ترکیه، خبر آمد جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا در اظهاراتی گفته است باید طی یک فرآیند دیپلماتیک، اردوغان از ریاستجمهوری ترکیه کنار برود. او تاکید کرده است از رهبران و احزاب و جریانهای مخالف اردوغان حمایت میکند. این موضع بایدن البته قبل از این هم مطرح شده بود و طی هفتههای اخیر کارشناسان اندیشکدههای آمریکایی از افزایش تنش میان واشنگتن- آنکارا در دوره ریاستجمهوری بایدن گفته و نوشته بودند. دلایل اختلاف دولت جدید آمریکا با دولت اردوغان مشخص است و البته در این نوشته قصد تشریح آن را نداریم اما آنچه باعث میشود حواس ما نسبت به این موضوع بیشتر جلب شود را میتوان در قالب یک سوال مطرح کرد: آیا خدای نکرده واکنش صریح و قاطعانه وزارت امور خارجه و آقای ظریف، ارتباطی با موضع دولت جدید آمریکا در قبال ترکیه دارد؟
۵- جریان انقلابی همگام با سایر اقشار نسبت به شیطنت اردوغان واکنش قاطعی نشان داده است. البته پیشگامی جریان حزبالله در این قبیل مسائل برای دفاع از کیان و امنیت و تمامیت ارضی کشورمان یک مساله روشن و غیرقابل کتمان است. جریان حزبالله بارها پایبندی خود به تامین و حفظ امنیت و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی را با خون خود امضا کرده است اما به نظر میرسد جریان انقلابی باید مراقب فیلم بازی کردن برخی «تازهغیرتیها» هم باشد و هوشیاری بیشتری به خرج دهد. مطالبه اصلی جریان انقلابی باید پیگیری مطالبه عمومی مردم ایران برای مجازات عاملان و آمران ترور شهید فخریزاده و همینطور عاملان و آمران ترور شهید سلیمانی باشد. دشمنان اصلی تمامیت ارضی ایران بزرگ، آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند، کما اینکه بارها آنها برنامههای خود برای تجزیه ایران را اعلام کردهاند.
بنابراین انتقام از آمریکا و رژیم صهیونیستی، بزرگترین و مهمترین تلاش ایران برای حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی است. هر رفتار جعلی در حوزه غیرت و غرور ملی که تلاش کند این مطالبه اصلی جامعه را به حاشیه برده یا آن را به تحلیل ببرد، دقیقا اقدامی علیه امنیت ملی و حاکمیت ارضی است. بنابراین تعصب و غیرت ملی و غرور ملی باید در وهله نخست علیه دشمنان اصلی تمامیت ارضی و حاکمیت ملی منسجم و بسیج شود و سپس آن را به رخ امثال اردوغانی کشید که طی همین سالهای اخیر سیلیهای آبداری از جوانان جریان مقاومت در عراق و سوریه نوش جان کرده است./
وطن امروز
افزودن دیدگاه جدید