پس از ترور شهید فخری زاده شاهد این بودیم که کشورهای غربی ضمن بیزاری جستن از این عمل، گرای دعوت به مذاکرات جهت رفع تحریمها را به ایران ارسال کردند. مهمترین سؤالی که دراینبین بوجود میآید این است که چه رازی در مذاکرات بعد از ترور نهفته است؟ و اساساً کشورهایی که قصد مذاکره دارند به چه علت دست به ترور و حذف فیزیکی میزنند؟
در ماجرای شهادت سردار سلیمانی نیز شاهد بودیم که آمریکا باوجود اعتراف به ترور این شهید بزرگ باز از مذاکرات با ایران حرف میزد.
یکی از مهمترین عواملی که موجب شکلگیری حقارت ملی میشود بحث مذاکرات از روی ضعف است.[1] مسلماً هنگامیکه نخبگان علمی و فرماندهان میدان نبرد، در مملکتی وجود نداشته باشند آن مملکت محکوم مذاکرات ذلتبار و یا مرگ میشود. از طرفی دیگر در فضای رسانهای، مذاکرات بعد از ضربه سخت به یک مملکت، روح اعتمادبهنفس را در بین مردم از بین برده و زمینه استعمار را ایجاد میکند.
شاید به همین دلیل است که مذاکرات بعدازاین اعمال شنیع و جنایتبار در رسانهها تکرار میشوند. چراکه اصل گفتوگوها و مذاکرات موضوعیت ندارد و مهمترین بحث دراینبین نابودی روحیه اعتمادبهنفس و خوداتکایی در بین مردم و ایجاد حقارت ملی است.[2] مردمی که این احساس در درونشان ایجاد شود که باوجود ترور نخبگان ایرانی، به دلیل ضعف بنیادین و ناتوانی کلان این مملکت، توانایی پاسخگویی به آنان را نداشته و مجبور به مذاکره با آنان هستیم.
مسئولین جمهوری اسلامی نیز میبایست با موضعگیریهای قاطع و عدم ارسال سیگنالهای نادرست در زمانهای نابجا زمینه این جنگ رسانهای دشمن را از بین ببرند و بداند مهمترین بحث، خوداتکایی و تکیه به توان داخلی است.
امید است مردم و مسئولین با همراهی یکدیگر و رونق اقتصاد زمینهساز رشد و تعالی جمهوری اسلامی بوده باشند و سعی کنند با هوشمندی و دقت اعتمادبهنفس عمومی جامعه را مخدوش ننمایند.
[1] yun.ir/w4no76
[2] yun.ir/9kicye
افزودن دیدگاه جدید