هفتم آذر ماه بود که شهید محسن فخری زاده، پدر دانش و فناوری هستهای و معاون وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید. اما آنچه از ابتدا نسبت به این ماجرا پیشبینی میشد، مالهکشی موضوع ترور این شهید توسط غربگراها بود. از این رو، بادست بهکار شدن تیم رسانهای این گروه، و مستمسک قرار دادن تعداد دانشمندان ترور شده در دولت قبل و این دولت و همچنین مصادره کردن این شهید در زمرهی حامیان برجام، سعی در منحرف کردن اذهان از عوامل ایجاد شهادت شهید فخریزاده داشتند. عواملی مانند: برخورد انفعالی با طرفهای برجام، بازرسی خارج از عرف از اماکن نظامی و علمی کشور، همچنین انتشار و در اختیار قرار دادن اسامی دانشمندان به سازمانهای جاسوسی دنیا.
از طرفی این گروه با توجیهاتی مانند "تله تنش" با ژست عقلانیت، حرکت انفعالی و عدم انتقام را سرلوحهی کارهای خود قرار داده و با این ژست، برای ایجاد مانع نسبت به هر برخوردی، خط سیر رسانههای خود را به خط کردهاست.
حال سوال این است که آیا واقعا با این اتفاق تلخ، باز میتوان با ژست عقلانیت، حرکت انفعالی از خود نشان داد؟
در اولین قدم باید گفت: فرهنگ قرآنی و اسلامی ما میگوید باید در اینگونه موارد، مقابله به مثل کرد.
«فَمَنِ اعْتَدي عَلَيْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدي عَلَيْکُمْ [بقره/194] هر کس به شما تجاوز کرد ، همانند آن بر او تعدّی کنید.»
در مرحلهی بعدی چون دشمنان با شهادت شهید فخریزاده، سه حوزهی مدیریتی ایشان یعنی علم، امنیت، سلامت را به خطر انداختهاند. کشور نیز باید در این سه حوزه، مقابله به مثل کند و هرگونه کارشکنی و کوتاهی در اجرای فرمان ولایت، مبنی بر مجازات قطعی عاملان و آمران این جماعت، چیزی جز نادیده انگاری خون شهید فخریزاده و پایمال کردن عزت، قدرت و امنیت نیست.
اما دوستان برجامی، با علم کردن تلهی تنش در داخل کشور مانع اجرای هرگونه مقابله به مثل شده و ابراز میدارند که اینگونه عکسالعمل و عملکردها موجب ایجاد جنگ در کشور و منطقه میگردد که در پاسخ باید گفت: در سایه تداوم خویشتنداری، چه تضمینی برای تداوم نیافتن این اقدامات و عدم تعمیم آن به سطوح و مقامات بالاتر و مراکز حساستر وجود دارد؟
البته تجربه تاریخی کشور نشان داد که با هر قدم عقب نشینی کشور، دشمن پا را فراتر گذاشته و موانع بیشتری ایجاد میکند. در زمان آقای لاریجانی که دبیر شورای امنیت ملی بود، غربیها پرونده ایران را به شورای امنیت بردند، کشور ۱۶۴ ماشین در نطنز نصب کرد، آنها قطعنامه ۱۶۹۶ را صادر کردند. قطعنامه ۱۷۳۷ را دادند و ما در پاسخ ۱۶۴ تا را به 1000 رساندیم. قطعنامه ۱۷۴۷ صادر کردند و گفتیم از ۳۰۰۰ تا رد میشویم و با قطعنامه بعدی گفتیم دیگر به محدودیت ظرفیت غنیسازی پایبند نیستیم. نتیجهاش چه شد؟ نه تنها جنگ نشد، در کمتر از ۲ سال اتحادیه اروپا با ارسال نامه و با زیرپا گذاشتن قطعنامه شورای امنیت اعلام کرد، بدون تعلیق غنیسازی، آمادهایم مذاکره کنیم.
این مثال تنها شاهدی است که با خویشتنداری و عقب نشینی، این دشمن است که گستاختر میگردد. آنچه مسلم است اینکه مسئولان کشور با دیپلماسی قوی و عدم انفعال و فشار از طریق موارد قانونی موجود در برجام و عبور از بعضی پروتکلها، این فشار را به طرفهای موجود در برجام منتقل کنند و همچنین باید بدانیم، انتقام تنها با اجتناب از نگاههای صفر و صدی امکان پذیر است و شکلگیری اجماع در سطح تصمیمسازان و تصمیمگیران و پشتیبانی نهادهای اجتماعی، سیاسی و رسانهای محقق میگردد.
افزودن دیدگاه جدید