ـ ورود دادستانی به موضوع تخریب خانه در بندرعباس
ـ عذرخواهی استاندار بندرعباس
ـ احضار شبانهی شهردار بندرعباس
ـ خودسوزی زن صاحبخانه
ـ نالههای دخترکی که دوست داشت، خانهی محقرش تخریب نشود.
ـ تکلیف شهردار و هماهنگی با بنیاد مسکن بوشهر، برای اهدای زمین به خانوادهای که خانهی آنها تخریب شد.
اینها اتفاقاتی بود که بعد از تخریب منزلی در بندرعباس رخ داده است. البته در این مجال قصدمان توجیه و توصیه به انجام کار غیرقانونی نیست. ولی آنچه مهم است اینکه مدیران ما بدانند که اگر میتوانند گرهای را با دست باز کنند و مشکلات مردم را حل کنند، چرا باید متوسل به دندان شوند. با بیتدبیری یک فرد مسئول در شهرداری، شاهدیم که این عدم تدبیر نتیجهای جز آثار روانی و اجتماعی در جامعه نداشته و ازطرفی خوراک مناسبی برای اپوزسیون خارجنشین علیه نظام و انقلاب، ایجاد کرده است.
ای کاش مسئولین مربوطه قبل انجام هرعملی به تبعات روانی و اجتماعی کار خود نیز فکر میکردند.
حالا، همه بیاییم تصور کنیم...
خانهای قرار است به دلیل تخلف و ساخت غیرقانونی تخریب شود. به دلیل شرایط و فقر خانواده، شهردار مربوطه با بازدید از وضعیت خانواده و با هماهنگی استاندار و همچنین بنیاد مستضعفان قبل از تخریب خانه، زمینی به این خانواده اهداء میکند و با تصمیمات انجام شده یک گروه جهادی هم ساخت منزل را برای این خانواده برعهده میگیرند... هم خدا خوشحال میشود و هم خلق خدا...
اولا آقای شهردار، این عمل شما علاوه بر اجر اخروی، بُرد رسانهای برای خودتان داشته و جایگاه مدیریتیتان را مورد تائید قرار میداد. اما حیف از بعضی بیتدبیریها...
ثانیا خوراکی برای اپوزسیون خارج از کشور ایجاد نمیکردید که بخواهند بخاطر عدم مدیریت صحیح شما، کل نظام و انقلاب را زیر سوال ببرند.
ثالثا این بیمدیریتی شما، باعث نمیشد از بالاترین مسئول کشور تا خودتان، شرمندهی خانوادهی فقیر که ولی نعمت این انقلاب هستند، گردند.
مدیران عزیز!!! ابتدا کمی به عواقب کار فکر کنیم بعد تصمیم بگیریم.
افزودن دیدگاه جدید