آبان سال 98 بود که دولت حسن روحانی با یک روش ناگهانی، نادرست و تنشزا، موضوع افزایش قیمت و سهمیهبندی بنزین را کلید زد که شوک شدیدی به قشر ضعیف و حتی متوسط جامعه وارد کرد. این اقدام نسنجیده که بهطور مشکوک، با شب ولادت حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) مقارن شده بود، موجب اعتراض بخشی از مردم شد. دلیل اصلی ناخرسندی جامعه این بود که چرا دولت و شخص رئیسجمهور، اطلاعرسانی را در دستور کار خود قرار ندادند و زمینهی توجیه و اقناع را برای افکار عمومی، فراهم نکردند. اگر واقعا آنطوری که آقای روحانی گفت، افزایش قیمت بنزین به نفع مردم است پس چه نیازی به پنهانکاری بود که تا ساعت اجرای طرح، اغلب جامعه بیاطلاع باشند؟ این در حالی بود که بر اساس تجربهی به دست آمده، برخورد صادقانه و عالمانه با مردم، همواره سبب انعطاف و پذیرش عمومی شده است که اجرای قانون هدفمندی یارانهها در سال 1389 که در سطح بسیار گستردهتری انجام شد و علاوه بر بنزین، سایر حاملهای انرژی و اقلام را هم با افزایش قیمت، مواجه کرد، یکی از آن موارد است که یک هزارمِ این اغتشاشات و آشوبها را در پی نداشت. بنابراین، عملکرد ضعیف و ناصواب دولت، نقش بسیار زیادی در اعتراض مردم و شکلگیریِ بستری بری سوءاستفاده از آن داشت. عجیب اینکه تا مدتها و پس از افزایش قیمت بنزین و بروز ناآرامیها، هیچ خبری از رئیسجمهور نبود و حتی وزیر نفت هم ترجیح داد تا پنهان شود! پس از مدتها که آقای روحانی به این موضوع پرداخت، اظهار داشت که تقصیری ندارد و صبح جمعه از این ماجرا باخبر شده بود!
نکتهی بسیار مهم دیگر در این موضوع، تناقض عجیبی است که در این ماجرا رخ داد! سال 1394 که سهمیهبندی بنزین در جریان بود، آقای روحانی با این استدلال که دو نرخی بودن بنزین، سبب ایجاد فساد است، آن را حذف کرد و در سال 98، دوباره بنزین را دو نرخی کرد![1] چنین رویکردی قطعا بر ناآرامی مردم دامن خواهد زد چون پیامی جز عدم صداقت و لجبازی قبل ندارد. مخصوصاً که دولت روحانی، شش سال مردم را با برجام، وعدهی درآمد سرشار و رونق اقتصادی معطل کرد اما نه تنها آن وعدههای شیرین، محقق نشد بلکه شاخصهای اقتصادی بسیار بدتر از سال 92 شد. از ارزش پول ملی گرفته تا گرانی و تورم کمرشکن، سبب شده تا وضعیت بدی را برای معیشت مردم، شاهد باشیم. فسادهای اقتصادی متعدد در دولت -از برادر رئیسجمهور گرفته تا داماد وزیر کار- هم مثل نمکی بر زخم گرفتاری مردم، پاشیده میشد.
از سوی دیگر، دشمنان کینهتوز ملت ایران و مخصوصاً آمریکای جنایتکار -که پس از گذشت بیش از چهار دهه، دستاوردی جز خفت و شکست از مقابله با ایران اسلامی، کسب نکرده بودند- همواره در فکر ضربهزدن و فتنهانگیزی بودند و ماجرای افزایش ناگهانی قیمت بنزین، فرصت مناسبی را برای آنان فراهم کرد. مروری بر واکنشها و حمایتهای آمریکا و دنبالهروهای او در کوران اغتشاشات آبان 98 نشان میدهد که تا چه اندازه، پرتحرک و ذوقزده شده بودند و چون تصور میکردند کارِ جمهوری اسلامی، تمام است، تمام ابزارهای تبلیغاتی و سیاسی خود را وارد میدان کرده بودند.
در داخل کشور نیز، گروهی با برنامهریزی قبلی، شروع به اغتشاش و آشوب کردند. اگر چه اعتراض -در هر موضوعی و از جمله در ماجرای افزایش قیمت بنزین- حق مردم و امری کاملا قانونی قلمداد میشود، اما اینکه عدهای به این بهانه، تخریب اموال عمومی، آتشزدن بانک، اتوبوس، پمپبنزین، کارگاه، فروشگاه و ... را در دستور کار قرار دهند و سبب ایجاد وحشت و سلب آرامش در جامعه شوند، قطعاً و حتماً در چارچوب اعتراض قانونی، نمیگنجد و نه تنها باعث حل مشکل نمیشود بلکه آن را بیشتر و بدتر میکند.
بر همین اساس، افراد مسلح و نقابداری که در اندیمشک به سمت جمعیت، تیراندازی میکردند، هدفشان اعتراض به قیمت بنزین نبود[2] و منهدمکردن آزمایشگاهی در تهران با تمام تجهیزات، نمونهها و اسناد مربوط به بیماران، نمیتوانست مصداقی از اعتراض قانونی باشد[3] همچنین حملهی همه جانبه با سلاح گرم و کوکتل مولوتوف به حوزهی علمیه در کازرون و آتشزدن قرآن و کتابهای دیگر، ارتباطی با اعتراض به قیمت بنزین نداشت[4] و نیز انهدام یک کتابخانهی عمومی در شهریار و سوزاندن سیزده هزار جلد کتاب، نمیتوانست در چارجوب اعتراض قانونی و در جهت حل مشکل، تلقی شود.[5]
بروز چنین اقداماتی، نشان میدهد که تابلوی اعتراض، فقط و فقط یک بهانه و یک پوشش بود تا به اغتشاش و آشوب در سراسر کشور بپردازند و در گامهای بعدی، اهداف دیگر خود را محقق کنند. در این میان، به سربازان و عوامل امنیت کشور نیز آسیبهای فراوانی وارد شد؛ از سرگرد شهید ایرج جواهری در کرمانشاه[6] تا پاسدار شهید مرتضی ابراهیمی در شهریار[7] که تا آخرین لحظه و تا پای جان برای حفظ آرامش و امنیت جامعه، ایستادگی کردند تا ملت و مملکت از شرّ اغتشاشگران محفوظ بمانند. این در حالی است که در برخی کشورهای غربی، کوچکترین حرکت با شدیدترین برخورد پلیس، مواجه میشود که برخورد خشن پلیس فرانسه با دانشآموزان یک مدرسه، فقط یکی از آن موارد است.[8]
البته همین اقدامات و جنایات اشرار و آشوبگران، سبب شد تا مردم -حتی آنها که در ماجرای قیمت بنزین، معترض بودند- ملتفت بشوند که اهداف دیگری در حال پیگیری و پیادهسازی است و صف خود را جدا کنند و انزجار و تنفر خود را از اغتشاشگران اعلام نمایند، که برپایی تظاهرات گستردهی مردمی در شهرهای مختلف ایران، شاهدی بر این ادعا است. تجربهی آبان 98 حکایت از وجود ابعاد مختلفی -از داخل تا خارج کشور و از درون بدنهی دولت تا ضدانقلاب خارجنشین- دارد که زنجیروار به هم وصل شدند تا فتنهای دیگر را برپا کنند که با لطف خداوند و هوشیاری مردم، ناکام ماند، ولی تا زمینههای انسانیِ چنین اتفاقاتی، سر جای خود باقی هستند، نمیتوان نسبت به عدم تکرار آن، آسودهخاطر بود.
پینوشت:
[1] دلیل روحانی برای حذف سهمیهبندی در سال 1394
[2] تیرانداری اغتشاشگران به سمت مردم در اندیمشک
[3] حال و روز اهالی ساختمان سوخته
[4] فرصتی برای عقدهگشایی علیه روحانیت متعهد
[5] سیزده هزار جلد کتاب را آتش زدند
[6] اظهارات تکاندهنده همسر شهید امنیت ایرج جواهری
[7] «مرتضی» در سالگرد ازدواجش شهید شد
[8] برخورد عجیب پلیس فرانسه با دانشآموزان معترض +فیلم
افزودن دیدگاه جدید