چرخش عجیب حسن روحانی در ماجرای تحریف صلح امام حسن(ع)

چرخش عجیب حسن روحانی در ماجرای تحریف صلح امام حسن(ع)
تحریف صلح امام حسن

روایت‌ها و برداشت‌های مربوط به موضوعات تاریخی و مخصوصاً آن دسته از اتفاقاتی که به سیره و روش ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) ربط دارد، باید با دقت بالا و ظرافت زیاد، بیان گردد تا موجب تشویش اذهان و تضعیف اعتقادات جامعه نشود؛ و تأکید مضاعف در این خصوص، متوجه‌ی کسانی است که در لباس روحانیت هستند و ادعای حرکت در مسیر پیشوایان دین را دارند!
متأسفانه برای چندمین بار در سال‌های اخیر، شاهد روایت ناقص و تحریف تاریخ صدر اسلام از سوی آقای روحانی بودیم که این بار، با موضوع صلح امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) صورت گرفت و او باز هم سعی کرد برای توجیه اقدامات سابق یا زمینه‌سازی برای اقدامات آینده، به سوءاستفاده از یک اقدام مهم تاریخی بپردازد. حسن روحانی می‌گوید چون اکثریت قاطع جامعه، به صلح تمایل داشتند، به همین دلیل، امام حسن (علیه‌السلام) نیز آن را پذیرفتند![1]
این حرف نادرست و نسنجیده را -در نگاه خوش‌بینانه- باید ناشی از برداشت سطحی و اشتباه از آن رویداد مهم تاریخی، ارزیابی کرد که منابع و مدارک معتبر، آن را تأیید نمی‌کنند. در ماجرای صلح امام مجتبی (علیه‌السلام) دو جنبه حتما باید مورد بررسی قرار بگیرند و از یکدیگر تفکیک شوند که یک جنبه مربوط به عملکرد امام دوم شیعیان و جنبه‌ی دیگر مردم آن زمان است.
تحلیل صحیح از بخش مربوط به امام حسن (علیه‌السلام) این است که آن حضرت برای مقابله و جهاد با بزرگترین دشمن دین خدا در آن زمان -یعنی معاویه- هیچ تردیدی نداشت، چون معاویه حتی صلاحیت ابتدایی در شأن یک مسلمان معمولی را هم نداشت، چه رسد به اینکه خلیفه و پیشوای مسلمانان بشود! از این رو شاهدیم که حضرت به صراحت بیان فرمودند من اگر اعوان و یارانی پیدا می‌کردم، هرگز حکومت را به معاویه تحویل نمی‌دادم.[2] حقیقیت این است اغلب مردم عصر امام حسن (علیه‌السلام) به فرمان ایشان مبنی بر لزوم جنگ با فتنه‌گر مکاری به نام معاویه، توجه نکردند و حتی با وجود عزیمت آن‌حضرت به مدائن و آماده‌کردن ساز و برگ جنگی، از یاری ایشان دست کشیدند و او را تنها گذاشتند. در این زمینه، باید اشاره کرد به شکوه و استغاثه‌ی سوزناک آن بزرگوار با خداوند متعال و نفرین در حق مردمی که دنیا را بر آخرت، ترجیح دادند و کنج عافیت را برگزیدند. امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) عرض می‌کند: خدایا! تو شاهد باش من این مردم را برای حکومت اسلامی دعوت کردم، برای حکومت صحیح و مشروع، انذارشان کردم، امر به معروف و نهی از منکر کردم، اما این‌ها از اجابت من غفلت ورزیدند و نه تنها من را یاری نکردند بلکه دشمنان مرا یاری کردند![3]
تمام این شواهد حاکی از آن است که حضرت، فقط به رفع غده‌ی سرطانی بنی‌امیه فکر می‌کرد و شخصاً راه درست را مقابله در جهت پیروزی بر معاویه، می‌دانست؛ اما از آن‌جا که بر اساس سنت الهیِ جاری در این دنیا، هر امام و پیشوایی، نیاز به یاری پیروان خود دارد و بدون آن، نمی‌تواند به موفقیت دست یابد، امام حسن (علیه‌السلام) نیز از این قاعده، مستثنی نبودند و این جا است که بخش دوم یعنی بخش مربوط به نقش مردم آن عصر، مطرح می‌شود که حاضر به یاری حضرت نشدند.
بنابراین، حرف صحیح -که جناب حسن روحانی باید به آن توجه کند- این است که عدم حمایت و اطاعت اکثریت مردم از امام حسن (علیه‌السلام)، منجر شد که آن حضرت، برخلاف میل قلبی و خواست شخصی، به انجام صلح، مجبور شوند. با توجه به این نکته، در ضمنِ سخنان آقای روحانی، توهین به ملت ایران را می‌توان برداشت کرد که مثل مردم عصر امام حسن(علیه‌السلام) به امام خود پشت کرده‌اند و حاضر به پافشاری در مسیر حق نیستند!
نکته‌ی قابل توجه دیگر، چرخش آقای روحانی از حرفی است که قبلاً زد و صلح زمان امام حسن (علیه‌السلام) را نه اراده و خواست آن حضرت، بلکه نتیجه‌ی عدم حمایت مردم از ایشان دانسته بود! حسن روحانی در کتاب «مقدمه‌ای بر تاریخ امامان شیعه» می‌نویسد: «خود امام حسن (ع) به مردم فرمود: به اهداف مورد نظرتان نخواهید رسید، مگر در سایه‌ی صبر و تحمل ناملایمات. در مدائن، امام مجتبی (ع) مردم را در مسجد شهر جمع کرد و وقایع را برای آنها توضیح داد. خیانت‌ها را گفت و افرادی را که در صحنه‌ی جنگ با دشمن، خیانت کرده بودند، معرفی کرد. رو به مردم کرد و اتمام حجت کرد. به مردم گفت: آیا برای ایثار و فداکاری و جانبازی و دادن خون، که برای شما عزت دنیا و آخرت است، آماده هستید؟ فرمود اگر بایستید، خداوند شما را یاری می‌کند و ما پیروز می‌شویم و اگر آمادگی نداشته باشید، دنیای شما توام با غم و اندوه و آخرت شما با مشکلات زیادتری توأم خواهد بود. مردم چه جوابی به امام حسن (ع) دادند؟ گفتند: ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم. ما آمادگی برای جنگ و فداکاری نداریم. این پاسخ مردم در مسجد مدائن در محضر فرزند رسول خدا و عقب‌نشینی از صحنه‌ی فداکاری و ایثار بود که دست روی دست گذاشتن امام مجتبی‌ (ع) را رقم زد. آنچه بعد به نام صلح لقب گرفت، چیزی بود که به دست مردم، در مدائن حاصل شد و نه به دست امام مجتبی‌ در کوفه. ایثار مردم و فداکاری مردم و جهاد می‌توانست سرنوشت دیگری را رقم بزند.»[4] همان‌طور که ملاحظه فرمودید، تناقض عجیب و چرخش آشکاری از جناب آقای روحانی را شاهد هستیم که معلوم نیست آیا برای اقتضای روزگار فعلی و نیاز شدید ایشان به توجیهی در جهت مذاکره و سازش است یا اینکه دلایل دیگری را دنبال می‌کند؟
به هر ترتیب، آن چه از سوی حسن روحانی در خصوص صلح امام مجتبی (علیه‌السلام) بیان شد، یک تحریف آشکار و برداشت نادرست و خطرناک است که مفهوم‌های فاسد متعددی در پی دارد که کمترین آن‌ها، ضربه به اعتقادات مردم و تضعیف آن‌ها خواهد بود و به همین دلیل، لزوم پاسخ‌گویی از سوی همه‌ی محققان و دلسوزان اسلام، امری بدیهی و ضروری است.

پی‌نوشت:
[1] روحانی: امام حسن(ع) صلح کرد چون اکثریت جامعه صلح می خواست
[2] بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام، جلد۴۴، صفحه۴۳
[3] نکته‌ی مهم در زندگی امام مجتبی (ع) توجه دادن به اصل حکومت اسلامی است
[4] حسن روحانی، مقدمه‌ای بر تاریخ امامان شیعه، ص 205

موضوع:

تولیدی: 
تولیدی

افزودن دیدگاه جدید