یکی از مسائلی که ایام انتخابات بسیار مورد توجه رسانههای گروهی قرار میگیرد، بحثِ، تعریف قانون اساسی جمهوری اسلامی از شرایط کسانی است که میتوانند در انتخابات شرکت کنند.
در اصل صد و پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران [1]افرادی را که شایستگی حضور در منصب ریاست جمهوری را دارند، با کلمه رجل سیاسی تعریف نمودند. کلمهای مبهم که برداشتهای متفاوتی از آن میتوان داشت. هم از قسمت اول در بحث رجل، که آیا این رجل، معنی مرد بودن را دارد؟ و هم از قسمت دوم، یعنی سیاسی بودن، که اوج تقابل در این قسمت است. دقیقاً به چه شخص سیاسی می گویند؟ آیا انسانی که علم سیاست را خوانده یا کسی که توان اجرایی مدیریت کشور را دارد و یا کسی که سابقه سیاسی در کارنامه خویش دارد؟ همه اینها سوالاتی هستند، که در ایام انتخابات بسیار مطرح می گردد. اما امسال قبل از انتخابات سال هزار و چهارصد نیز این پروژه در میان برخی از روزنامههای زنجیرهای کلید خورده است[2] پروژهای که با متهم کردن شورای نگهبان نسبت به عدم تعریف واضح از مفهوم رجل سیاسی سعی در تشویش اذهان عمومی دارد. گویی که شورای نگهبان با مبهم نگه داشتن این لفظ از روی کار آمدن افرادی با تفکرات روشنفکرانه جلوگیری می نماید درحالیکه اینگونه نیست .
یکی از مهمترین اقداماتی که دشمنان در فضاهای مجازی و رسانهای کشور انجام می دهند، بدبین کردن ما نسبت به ساختار حاکمیت است. برخی از عناوین در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، عناوینی مبهم هستند که درهنگام تصویب این قوانین به صورت صحیح مشخص نشدند. همچنین محدود کردن آن و تفسیر کردن آن به یک مساله خاص نیز امری بسیار نادرست است. برای مثال چند وقت پیش سخنگوی شورای نگهبان مصاحبهای انجام داد و در آن مصاحبه این واقعیت را ارائه کرد که هیچ شخصی صرفاً به خاطر زن بودن از جریان انتخابات کنار گذاشته نشده است[3] این رویکرد نشاندهنده تعامل حداکثری شورای نگهبان با نامزدهای ثبتنامکرده در انتخابات ریاست جمهوری است. البته هنگامیکه این واژه بدرستی تبیین نشده باشد و حدود آن مشخص نباشد، مشکلات بسیار زیادی برای نهادهای نظارتی به وجود میآید. برای مثال در سال نود و شش بیش از هزار و پانصد نفر در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند. از بچه دوساله که توان رأی دادن نداشت و پدرش در هنگام ثبتنام وی گفت: چونکه بچه من نمیتواند رای بدهد وی را ثبتنام کردم تا کاندید ریاست جمهوری شود تا افرادی که هیچ ربطی به این منصب مهم در کشور ندارند .
تعدد این افراد از یک طرف موجب فرسایش نهادهای نظارتی مانند شورای نگهبان شده و از طرفی دیگر حضور دستهجمعی یک جناح خاص و رد صلاحیت آنها، موجب شیطنت و جریان سازی آنها علیه حاکمیت میشود. برای مثال یکی از جناحهای خاص میتواند با توجه به محدود نمودن فضای ثبتنام بهصورت گسترده در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند و پس از ردصلاحیت افراد زیادی از نامزدهای آن جناح خاص، دستگاه نظارتی کشور را متهم به جناح بازی و اعمال سلایق در انتخابات نماید. امری که در دورههای پیشین نیز مرسوم بود و در این دوره نیز بهعنوان یکی از مهمترین فتنههای مطرح شده مورد توجه رسانههای مختلف قرار گرفته است.
آن چیزی که وظیفه ماست، اعتماد به نهادهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران است. دشمن سعی میکند با سوءاستفاده از برخی ابهامات در حوزههای قانون گذاری، ما را به این نهاد بدبین کرده و زمینه داشتن انتخابات مشروع را از ما سلب نماید. در ضمن اینکه خواهان تبیین هرچه سریعتر حیطه و حدود افرادی که نامزد انتخابات میشوند هستیم، درعینحال به دستگاهها و نهادهای نظارتی کاملاً اطمینان داریم و میدانیم که دشمنان از طریق تخریب شورای نگهبان به اهداف و آمال خود میرسند. در پایان بحث لازم است جملهای از امام خمینی را مطرح کنیم. جملهای که بعد از نصب فقهای شورای نگهبان ایراد فرمودند و آن این بود: کسانی که با این شورا مخالفت میکنند با اسلام مخالف اند.[4]
[1] yun.ir/4mrtec
[2] yun.ir/u3cbm3
[3] yun.ir/ma5ro3
[4] yun.ir/35q5u5
افزودن دیدگاه جدید