دلایل ادامه‌ی جنگ پس از فتح خرمشهر

دلایل ادامه‌ی جنگ پس از فتح خرمشهر
دلایل ادامه جنگ

۳۵ روز پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یعنی در روز چهارم آبان ۱۳۵۹ و با وجود یک ماه مقاومت جانانه، شهر خرمشهر به اشغال کامل ارتش بعثی درآمد. این اشغالگری که با مانور تبلیغاتی شدید دشمن همراه شده بود پس از 575 روز و با رشادت و جان‌فشانی رزمندگان اسلام، به پایان رسید و خرمشهر عزیز به آغوش ایران اسلامی بازگشت. آزادسازی خرمشهر که در قالب یک عملیات پیروزمندانه انجام شد و خسارت‌ها و تلفات فراوانی را به ارتش صدام خبیث وارد کرد، سبب شد تا ایران در اوج قدرت سیاسی و نظامی قرار بگیرد و صاحب موضع برتر شود.
این موقعیت خاص، سبب شکل‌گیری یک سوال شده است که چرا ایران با وجود فتح و قدرتی که به دست آورده بود، جنگ را به پایان نبرد و اصرار به ادامه داشت؟ این سوال اگر چه ممکن است از سوی برخی افراد -مخصوصا جوانانی که آن روزها را ندیده‌اند- یک پرسش واقعی و برای دستیابی به حقیقت باشد، ولی برخی رسانه‌های معلوم‌الحال و افراد مغرض، همواره از این پرسش به دنبال فتنه‌گری و زیر سوال بردن دفاع مقدس بوده‌ و هستند.
در هر صورت، پاسخ صحیح و مستدل به این پرسش، می‌تواند هم اقناع جویندگان حقیقت را به دنبال داشته باشد و هم بستر سوءاستفاده‌ی بدخواهان را از بین ببرد.
پس از فتح خرمشهر، دو اقدام کاملا متفاوت می‌توانست صورت بگیرد. اقدام اول بر این تصور استوار بود که با شکست عراق در عملیات آزادسازی خرمشهر، ضرورت و دلیلی برای ادامه‌ی جنگ وجود ندارد و ایران باید در اوج قدرت، جنگ را به پایان ببرد. اما رویکرد دیگر، تداوم قاطعانه‌ی جنگ را خواستار بود تا با گرفتن منطقه‌ی مهمی از خاک عراق، رژیم بعث و حامیان او را وادار به تأمین خواسته‌های قانونی ایران نماید.
در تأیید دیدگاه دوم، ذکر برخی نکات، مهم و ضروری به نظر می‌رسد. اول اینکه در زمان فتح خرمشهر، هنوز بخش‌های زیادی از خاک ایران در تصرف عراق بود و اوضاع به شرایط قبل از جنگ، بازنگشته بود. در چنین شرایطی و با وجود شناختی که از بی‌تعهدی صدام وجود داشت -که رفتار او در ماجرای قرارداد 1975 فقط یکی از نمونه‌ها بود- چگونه می‌شد از پایان جنگ، سخن به میان آورد؟ چه بسا اگر جنگ را پایان‌یافته اعلام می‌کردیم، مناطق اشغالی برای همیشه از خاک ما جدا می‌شد. آن وقت در برابر این پرسش به‌جای آیندگان قرار می‌گرفتیم که چرا با وجود دست برتر و روحیه‌ی بالایی که به‌خاطر فتح خرمشهر، به وجود آمد، جنگ را ادامه ندادید تا تمام خاک کشور را از تصرف دشمن رها کنید؟
نکته‌ی بعدی این که پس از فتح خرمشهر، هیچ اراده‌ی جدی برای ایجاد صلح واقعی وجود نداشت و فقط پیشنهاد آتش‌بس مطرح می‌شد که کاملا معلوم بود هدف آن، دادن فرصت به صدام برای ترمیم ارتش شکست‌خورده‌ی خود و از سر گیری تجاوز است. علاوه بر اینکه به‌خاطر حمایت‌های دائمی سازمان ملل از تجاوزگری رژیم بعث عراق، مقامات کشورمان هیچ اعتمادی به این نهاد نداشتند و می‌دانستند پذیرش آتش‌بس، فقط برای حمایت از صدام است که هرگز به احقاق حقوق ایران منتهی نخواهد شد و مثلا به معرفی عراق به عنوان تجاوزگر و آغازگر جنگ منجر نخواهد شد. بی‌اعتمادی به صدام در ماجراهای پس از پذیرش قطعنامه‌ی 598 اثبات شد که با وجود قبول قطعنامه از سوی ایران، حملات تجاوزگرانه‌ی عراق ادامه یافت.
بنا بر این توضیحات، تصمیم به ادامه‌ی دفاع پس از فتح خرمشهر، یک تصمیم عاقلانه و مبتنی بر تأمین منافع ملی بود و شرایط موجود، آن را اقتضا می‌کرد. به عبارت دیگر، با وجود دشمن قدرت‌طلب و بی‌منطقی مثل صدام جنایتکار و حامیان شرقی و غربی او، چاره و راهی جز نشان‌دادن مشت آهنین وجود نداشت که اتفاقا منجر به فتوحات آینده گردید و ضمن آزادسازی تمام نقاط اشغال‌شده از لوث وجود دشمن، عراق را به عنوان تجاوزگر جنگ هشت ساله معرفی نمود.

تولیدی: 
تولیدی

افزودن دیدگاه جدید