کارزار فشار حداکثری که سردمداران کاخ سفید بارها از آن سخن گفتهاند، دارای ابعاد و جهتهای متعددی است که حوزههای مختلفی را شامل میشود و یکی از موارد مهم آن، بحثهای مربوط به حقوق بشر است. شیطان بزرگ که خود، بزرگترین ناقض حقوق بشر در دنیا و حتی در داخل آمریکا است، همواره از این حربه برای فشار بر مخالفان خود سوءاستفاده کرده است. اگر چه ماجرای قتل فجیع سیاهپوستی به نام «جرج فلوید» و افراد فراوانی که مشابه او در آمریکا کشته شدهاند و اعتراضات گسترده در ایالتهای مختلف آمریکا به بیعدالتی و تبعیض نژادی، به یک بیآبرویی برای این دولت ستمپیشه تبدیل شده است، اما وقاحت و بیشرمی سران مستکبر این رژیم ظالم سبب شده تا ضمن نادیدهگرفتن واقعیتهای داخلی آمریکا، کشورهای دیگر مثل ایران را به نقض حقوق بشر متهم کند و به بهرهبرداری سیاسی بپردازد.
این اتفاق را در ماجرای قصاص قاتلی به نام نوید افکاری، به وضوح شاهد بودیم که چگونه سعی کردند با ژستی مهربان و پرعاطفه، به تحریک احساسات عمومی برای رهاکردن این قاتل از مجازات بپردازند. اشک تمساح آمریکا در حالی است که شدیدترین تحریمها در حوزههای مختلف از جمله تحریم دارو علیه ایران را وضع کرده است و مردم محتاج را در تنگنای مرگ و زندگی قرار داده است ولی برای قصاص یک جنایتکار، اشک ماتم میریزد! این ریاکاری و دروغگویی به جایی رسیده است که نه تنها ایرانیان بلکه از داخل آمریکا هم به آن اعتراض شده است. چندی پیش که توئیت حمایت ترامپ از نوید افکاری منتشر و او خواستار توقف حکم اعدام شد، باربارا اسلوین مدیر «برنامهی آینده ایران» در اندیشکده شورای آتلانتیک در پاسخ به ترامپ نوشت: «چرا ایران باید به حرف شما گوش بدهد وقتی تحریمهای شما باعث فروپاشی زندگی ۸۰ میلیون ایرانی شده است.»
با هدف بهرهبرداری و ایجاد ابهام سیاسی، جریان رسانهای پرحجمی با کلید واژهی «اعدام نکنید» به راه افتاد تا با عوضکردن جای جلاد و شهید، به اخلال در حکم قاطع دستگاه قضایی بپردازد و موجب تضعیف این دستگاه و تضعیف اصل نظام گردد. این جریان معلومالحال که از ابتدا با برنامه و قصد و غرض خاص، شروع به این کار کردند -و متأسفانه برخی سادهلوحان نیز با آنان همراهی نمودند- بلافاصله بعد از اجرای حکم قصاص، مرحلهی بعدی پروژهی خود را کلید زدند و چون نوید افکاری یک کشتیگیر بود، به انتشار هشتگی با مضمون «ورزش ایران را تحریم کنید» روی آوردند تا کارزار فشار حداکثری بر ملت ایران را به حوزهی ورزش بکشانند. صاحبان سواد رسانه میدانند که در پروسهی القای رسانهای، موضوعی که برجسته و در دستور کار قرار گرفته است، هرگز رها نخواهد شد؛ بلکه در نهایت، از موضوع و چالشی به موضوع و چالشی دیگر، تغییر میکند. در همین راستا رسانهی ملکهی انگلیس تیتر خود را «اعدام کشتیگیر ایرانی» انتخاب کرد و بدون اینکه حرفی از قاتلبودن این شخص بزند، فقط جنبهی ورزشی او را برجسته و به مخاطب، القا کرد تا تحریم ورزش ایران را روی ریل تصمیمگیری قرار دهد. اینجا است که باید به حال کسانی که با تحریک احساسات، عقل خود را کنار گذاشتند و با هشتگ «اعدام نکنید» همراه شدند، تأسف خورد که چگونه در تلهی این جریان کثیف و ضدایرانی افتادند و پروژهی تحریم ورزش ایران را زمینهسازی کردند!
نوید افکاری در تابستان۹۷ یک کارمند اداره آب شیراز به نام «حسن ترکمان» را به قتل رساند و داغ او را به دل سه فرزندش و نیز بر دل همسر، پدر و مادر پیر او گذاشت که پس از برگزاری جلسه علنی رسیدگی به این پرونده، شعبه اول دادگاه کیفری استان فارس، متهم اصلی پرونده را به قصاص نفس محکوم کرد. سپس با اعتراض وکیل مدافع متهم در شعبه ۳۵ دیوان عالی کشور، پرونده مجددا بررسی و در نهایت، حکم صادره مبنی بر قصاص نفس قطعی شد و پس از انجام تشریفات قانونی استیذان و با اصرار اولیای دم و خانوادهی مقتول، اجرا شد. این روند معقول و قانونی با چنان شانتاژ و جوسازی رسانهای همراه شد که برخی افراد بیاطلاع را به اشتباه انداخت که البته به آن اعتراف و اشتباه خود را اصلاح کردند.
قهرمانسازی از جنایتکاران به منظور رواج بیثباتی در ایران را باید یکی دیگر از اهداف هجمههای عظیم رسانهای در موضوع اخیر دانست. این هدف سبب میشود تا اولا افراد بیشتری به گسترش ناامنی در جامعه رو بیاورند و ثانیا میخواهند دستگاه امنیتی و قضایی کشور را زیر فشار ببرند تا نسبت به برخورد با چنین افرادی، سستی و ضعف به خرج دهند که هر دو مورد، دقیقا مطابق با میل و خواستهی دشمنان است.
به هرصورت، مردم عزیز ما باید هوشیار باشند و دام چنین تلههای رسانهای گرفتار نشوند چرا که این جریان معلومالحال فقط در جهت منافع آمریکا و دیگر دشمنان ایران و به منظور ضربه به ملت ایران فعالیت میکند و هیچ دلبستگی و علاقهای به منافع ایرانیان ندارد که نمونهی واضح آن را در ماجرای اخیر و تلاش برای تحریمکردن ورزش ایران شاهد هستیم.
افزودن دیدگاه جدید