تهران، پل پیروزی شرق بر غرب

تهران، پل پیروزی شرق بر غرب

 «موازنه مثبت» راهکاری بود که ایران پس از امضای برجام باید در پیش می‌گرفت؛ یعنی ایجاد رقابت در میان قدرت‌های غربی، چین به‌عنوان دومین قطب اقتصادی جهان و نیز روسیه. در چنین وضعیتی شاید حتی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برای خروج از برجام با تأمل بیشتری رفتار می‌کرد و چین و روسیه به‌عنوان دو عضو  توافق هسته‌ای که در جغرافیای ایران منافع اقتصادی داشتند، درقبال خروج آمریکا از توافق هسته‌ای مسئولیت بیشتری احساس و در چارچوب حفظ منافع اقتصادی خود که هم‌راستا با منافع جمهوری اسلامی ایران است، عمل می‌کردند.

این تنها در قالب شعار مطرح نمی‌شود، زیرا پکن پیش‌تر نیز در دوران تحریم مجرای تنفس تهران بود، اما این تهران بود که پس از امضای برجام و رفع ظاهری تحریم‌ها با بی‌مهری به این کشور نگریست، موجب گله‌مندی مقام‌های چینی شد و بستر همکاری و توسعه روابط تهران و پکن را پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای سخت‌تر کرد. باید در سیاست واقع‌گرا بود. چینی‌ها به‌دنبال منافع خویش هستند و همان‌طور که تحلیلگران عرصه سیاست گفته‌اند، پکن و مسکو بارها از کارت امتیاز ایران در روابط با واشنگتن بهره بردند. در بازی سیاست و عرصه روابط بین‌الملل داوری عادلانه وجود ندارد و این واقعیت، مفهوم قدرت و منافع بازیگران است که در بطن آن جای گرفته و نه حقوق بین‌الملل. از این‌رو نباید انتظار قضاوت عادلانه از آن داشت. 

به جای اینکه کارت امتیازی برای دیگران باشیم، باید کارت امتیازی برای خود بجوییم. اسناد امنیتی ایالات متحده بیانگر این واقعیت هستند که پکن چالشی پرمخاطره برای واشنگتن است، از این‌رو به نظر نمی‌آید حتی با تغییر رئیس‌جمهور در آمریکا، رویکرد واشنگتن به پکن دچار تغییر شود، گرچه می‌تواند روابط دوجانبه بر مبنای سیاستی متفاوت پیگیری شود. این موضوعی است که مقام‌های چینی نیز بر آن اتفاق نظر دارند و همان نقطه‌ای است که تهران باید به آن ورود پیدا کند و از آن کارت امتیازی در روابط با غرب بسازد. البته این امر، نیازمند اجرای هوشمندانه است تا باعث اعتمادزدایی بیشتر در روابط تهران و پکن نشود؛ موضوعی که در دولت اعتدال به آن پرداخته نشده است. 

اقبال این بود که تنش میان پکن و واشنگتن به‌ویژه بر سر موضوع تایوان بار دیگر افزایش یابد و این موضوع باعث شود تا تهران مورد توجه بیش از پیش پکن قرار بگیرد. این موضوع همان کارت امتیازی است که نه فقط در زمینه اقتصادی، بلکه در تعاملات بین‌المللی نیز قدرت مانور بیشتری به تهران خواهد داد؛ از این‌رو نباید چشم‌ها را به روی فرصت‌ها بست، بلکه باید با عقلانیت حداکثر بهره را از آن به دست آورد، گرچه در حال حاضر شاهد این موضوع هستیم که در متن برخی رسانه‌ها برخی نگران صیانت «شعار نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» شده‌اند و در این راستا حداکثر تلاش خویش را برای محقق نشدن سند همکاری میان تهران پکن به کار بسته‌اند. 

جالب آنجاست که پس از برجام هیچ‌یک از آن‌ها دلواپس صیانت از این شعار اصیل جمهوری اسلامی نشدند، گرچه مفهوم «نه شرقی و نه غربی» به معنای ارتباط نداشتن با شرق و غرب نیست و مفهوم آن نفی وابستگی به آن‌هاست. طبعاً همان‌گونه که مشخص است، در عصر کنونی، زندگی بدون ارتباطات قابل تصور نیست، اما آنچه اهمیت دارد استفاده از این ارتباطات و ایجاد تعادل لازم برای کسب منافع دولت و ملت ایران است. 

تهران می‌تواند پل پیروزی شرق بر غرب باشد؛ از این‌رو حساسیت‌ها بر سر سند همکاری راهبردی ۲۵ ساله تهران و پکن بسیار افزایش یافته است، یعنی اینکه تهران مسیر را درست در پیش گرفته و در ادامه با هوشیاری می‌تواند این موضوع را به کارت امتیازی برای خود تبدیل کند. اگر به تعادل در روابط میان شرق و غرب در زمان امضای برجام و پسابرجام توجه می‌شد، ضربات ناشی از خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای به مراتب کمتر از اوضاع کنونی بود. در این زمینه دیدگاه‌هایی نیز مطرح می‌شود که دلیل خروج آمریکا از برجام را به موضوعاتی ازجمله اهتمام نداشتن جمهوری اسلامی به سهیم کردن منافع شرکت‌های آمریکایی در ایران گره می‌زنند یا اینکه آزمایش‌های موشکی را علت آن ذکر می‌کنند اما  گره زدن خروج آمریکا از برجام ناشی از نگاهی سطحی به این مقوله است. 

باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق  آمریکا نیز به تفسیری موسع از توافق برجام از نوع ایرانی آن قائل نبود و به‌دنبال تفسیری محدود از آن بود. حتی اگر هیلاری کلینتون به جای ترامپ در قدرت قرار گرفته بود، شاهد تحدید توافق برجام بودیم؛ از این‌رو سیاست آمریکا در قبال این موضوع تغییر چندانی نمی‌کرد، بلکه تنها روش‌های به‌کار بسته‌شده می‌توانست متفاوت باشد.  این احتمال نیز وجود داشت که با سر کار آمدن دموکرات‌ها با توجه به شیوه اتخاذ شده از سوی آنها می‌توانستیم شاهد اجماع جهانی علیه ایران باشیم. در هر صورت گره زدن خروج آمریکا از برجام به این‌گونه موضوعات نمی‌تواند بیانگر علت واقعی این رویداد باشد، بلکه آنچه سال‌های پس از انقلاب همواره به‌عنوان چالش برای ایالات متحده محسوب می‌شود، وجود جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن بوده است.

در هر صورت نقطه ضعف عملکرد دولت، پس از برجام بود که سیاست موازنه مثبت را به کار نبست و منافع کشورهایی نظیر چین و روسیه را در این زمینه به منافع خود گره نزد. این اتفاق باعث ناراحتی چین و روسیه شد؛ موضوعی که باعث شد صدمات خروج ایالات متحده از توافق برجام برای ایران بیشتر شود، لذا در زمان حاضر باید از فرصت افزایش تنش میان آمریکا با پکن بهره برد، به اوضاع نابسامان اقتصادی سامانی بخشید و قدرتی مضاعف برای چانه‌زنی بیشتر در میان کنشگران عرصه بین‌الملل کسب کرد.

 

موضوع:

تولیدی: 
تولیدی

افزودن دیدگاه جدید