ماجرای سعید زینالی؛ ترفندی ضدانسانی برای پوشاندن رسوایی

ماجرای سعید زینالی؛ ترفندی ضدانسانی برای پوشاندن رسوایی
زینالی

بیست و یک سال از فتنه‌ی آمریکایی 18 تیرماه سال 1378 که با همکاری برخی عناصر دولت وقت به وقوع پیوست، می‌گذرد و عظمت هوشیاری ملت ایران در دفع این توطئه‌ی پیچیده و برنامه‌ریزی شده، آشکارتر می‌شود.
از آن جایی که بسیاری از جوانان امروز، آن روزها را به یاد ندارند، رسانه‌های وابسته به ضدانقلاب، درصدد بیان تعریفی وارونه از جزئیات آن فتنه برآمده‌اند تا با بیان مطالب خلاف واقع، ذهن و فکر جوان ایرانی را مشوش و او را در اطلاعات نادرست، گرفتارکنند.
یکی از حواشی فتنه در سال 78، مطرح شدن نام جوانی به نام سعید زینالی بود که به گفته‌ی خانواده‌اش در تاریخ 23 مرداد 1378 (یک ماه پس از پایان فتنه) از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته است. پدر این جوان 23 ساله که آخرین مدرک تحصیلی‌اش مربوط به دوران راهنمایی بود، از کارمندان سابق وزارت صنایع و معادن است که در تاریخ شانزده شهریور 1379 خطاب به رئیس کمیسون امنیت داخلی مجلس وقت، نامه‌ای ارسال می‌کند و موضوع مفقودشدن پسرش را مطرح می‌کند. پدر سعید زینالی همچنین در این نامه می‌نویسد که مدتی بعد از مفقودشدن فرزندش، افراد ناشناسی دو مرتبه به منزل آنها تماس تلفنی گرفتند و ادعا کردند از حفاظت اطلاعات تماس می گیرند و فرزندش در بازداشت آنها است.
بر اساس اسناد موجود، پدر این جوان در سال 1387 با مراجعه به اداره‌ی آگاهی اعلام می‌کند که فرزندش در ساعت 1630 روز 23 مرداد 78 به همراه دوست خود، شهرام چراغی از منزل خارج شده و دیگر باز نگشته است. مادر وی نیز در همان سال، به اداره‌ی آگاهی اطلاع داد که فرزندش در تاریخ مذکور، به قصد باشگاه از منزل خارج شده و پس از آن، دیگر خبری از او ندارد. پیگیری‌های والدین سعید زینالی از طریق نیروی انتظامی مورد بررسی قرار گرفت که  که در نهایت، هیچ سند و مدرکی درباره‌ی بازداشت او یا اثری از زنده بودن یا نبودنِ فرزند این خانواده پیدا نشد.
نکات قابل توجه در این ماجرا به شرح زیر است:
سعید زینالی دارای مدرک زیر دیپلم و در حد مقطع راهنمایی بود، بنابراین تا زمان حوادث کوی دانشگاه تهران در 18 تیر 1378، حدود 23 ماه فرصت داشت خود را از مقطع راهنمایی به دانشگاه و مرحله‌ی دانشجویی برسد که براساس ضوابط آموزش و پرورش، شدنی نیست. علاوه بر اینکه نه تنها هیچ مدرکی مبنی بر دانشجو بودن او وجود ندارد بلکه حتی معلوم نیست که او دانشجوی کدام دانشگاه بوده و در چه رشته‌ای تحصیل می کرده است! این در حالی است که هنوز اصرار می‌شود تا او را دانشجو معرفی کنند!
رسانه‌های معاند ضدانقلاب، ادعا می‌کنند که این شخص در تاریخ 23 تیر78 توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت و پس از آن دیگر رویت نشده است؛ در حالی که بر اساس اسناد تکمیل شده توسط  پدر و مادر نامبرده، او یک ماه پس از زمان ادعاشده توسط ضد انقلاب یعنی در تاریخ 23 مرداد 78 از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته است، نه اینکه افرادی برای دستگیری وی آمده باشند.
اساسا یک جوان بی نام و نشان که هیچ سابقه‌ای از دانشجوبودن او در دست نیست -چه رسد به سوابق امنیتی و سیاسی- به چه دلیل باید بطور مخفی، بازداشت و پنهان شود؟ و اگر واقعا قرار بر پنهان‌کاری هم بوده باشد، چرا باید حفاظت اطلاعات با والدین سعید زینالی تماس بگیرد و خود را لو بدهد؟!
آنچه به نظر می‌رسد، سوءاستفاده‌ی ضدانقلاب از احساسات والدین غم‌زده‌ی این جوان و مدیریت عواطف آنان به سمت مطامع حقیر سیاسی بوده است که نمونه‌های آن را اتفاقاتی مثل فتنه‌ی 88 مشاهده کردیم که یکی از سران فتنه مدعی شد یکی از افراد بازداشتی، دختری است به نام «سعیده پورآقایی» که پس از بازداشت، به وی تعدی و سپس با اسید سوزانده شده و در فلان قطعه‌، دفن شده است و اینکه دختر شهید و تنها فرزند خانواده است! این در حالی بود که این حرفها از اساس دروغ بود؛ یعنی پدر این دختر، شهید نبود بلکه چند سال پیش فوت کرده بود، و اینکه او تنها فرزند خانواده نبود بلکه وی به دلیل اختلاف با مادرش، از سال ۸۶ تا آن زمان، شش مورد فرار از منزل داشته است و هر بار مادرش برای یافتن او به مراکز انتظامی مراجعه می‌کرد! همین دروغ بزرگ و شاخدار در فضای ملتهب فتنه‌ی 88 چنان در بوق و کرنا شده بود که قابل توصیف نیست.
واقعیت این است که دشمن ناجوانمرد جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به هدف ناپاک خود از هر ابزاری بهره می‌گیرد و در این میان، هیچ حد ومرزی از هتک آبروی افراد و جریحه‌دارکردن احساسات عمومی برایش اهمیتی ندارد و این حربه‌ی کثیف در ماجرای سعید زینالی نیز به وضوح قابل مشاهده است.

موضوع:

تولیدی: 
تولیدی

افزودن دیدگاه جدید