مدتی است که صهیونیستهای اشغالگر، احساس نفستنگی عجیب و بیسابقهای میکنند! معادلات و محاسباتی که برای تقویت خود و زدن ضربهی نهایی به محور مقاومت با محوریت ایران، انجام داده بودند کاملا به سمت خودشان کمانه کرده و کابوس مرگ را در مقابل چشمان این دولت جعلی قرار داده است. سالها هزینه برای ایجاد، نگهداری و تقویت داعش، بهمنظور ایجاد حاشیهی امن برای رژیم صهیونیستی، نه تنها به هدف خود -که انزوا، محاصره و تضعیف ایران بود- نرسید بلکه موجب شد تا جمهوری اسلامی در مرز مشترک سوریه با اراضی اشغالی، مستقر و با اشراف کامل اطلاعاتی و امنیتی به شمارش معکوس برای پایان دادن به حیات ننگین اسرائیل مشغول شود. این خطر تا جایی نگرانی را برای اشغالگران صهیونیست در پی داشته است که رئیس موسسهی مطالعات امنیت ملی اسرائیل و فرماندهی سابق اطلاعات ارتش این رژیم، میگوید ایران حضور خود را تا بخش حساس «کوه دروز» گسترش داده و این خیال که ایرانیها از سوریه خارج میشوند، فقط یک آرزوست.
چنین اتفاق بیسابقهای را اگر در کنار شکستهای مفتضحانه و متوالی در جنگهای 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه قرار دهیم نشان از افول و اضمحلال سریع این رژیم اشغالگر دارد که سبب شده تا رژیم کودککش صهیونیستی درمخمصهای غیر قابل توصیف قرار بگیرد.
این تنگنا و شرایط دشوار، سبب شده تا اسرائیل هر از چند گاه، به انجام اقدامات مذبوحانه -چه در بعد روانی و چه در بعد نظامی- بپردازد. حادثهای که اخیرا در یک از سولههای در حال ساخت در نطنز اتفاق افتاد، شاید یک اقدام خرابکارنه از سوی رژیم اشغالگر بوده باشد -چون با توجه به تهدیدهای مکرر و مداوم مبنی بر حمله با تأسیسات هستهای ایران، چنین امری غیرقابل تصور نیست- اما نکتهی قابل توجه این است که مقامات رسمی اسرائیل، جرأت به عهده گرفتن چنین اقدامی را -با اطلاع به سختبودن واکنش ایران- ندارند؛ بلکه این لاف و ژست پوشالی، فقط ادعای یک نشریه و مزدوران اسرائیل در فضای مجازی است. همین نکته، گواه این تحلیل است که دیگر نمیتوان قدرت نظامی صهیونیستها را با استناد به غلبه بر شش کشور عربی به رخ کشید، بلکه باید به واقعیت امروز و مثلا سوراخشدن گنبد آهنین توجه کرد که نشان از حقیقتی دارد که در سطور فوق، دربارهی شدت ضعف این رژیم غاصب به آن اشاره شد.
از سوی دیگر، تحرکات اخیر آمریکا و اسرائیل برای مطرح کردن مجدد پروندهی ایران در شورای امنیت سازمان ملل که با معرکهگردانیِ آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال انجام است، به بهانهای جدید نیاز دارد تا پروژهی فضاسازی و ایرانهراسی را تکمیل و کشورهایی مثل روسیه و چین را -که همواره رأی منفی به خواست آمریکا دادهاند- را تحت فشار، به تغییر تصمیم خود مجبور کنند. از این رو، چنین اقدامات خرابکارنهای را باید در جهتِ وادارکردن ایران به انجام واکنش احساسی ارزیابی کرد تا مقصود دشمنان خود را فراهم آورد.
در این میان، برخی تحلیلها به این سمت رفته که عدم واکنش ایران از روی ضعف و ترس است! فقط رجوع به اتفاقات و تجربههای گذشته -که قدرت نظامی و تسلیحاتی ایران، کمتر بود- کافی است تا غلط بودنِ این توهمات، اثبات شود. ضربات پیدرپیِ سایبری، شناسایی، اطلاعاتی و -به طور محدود- نظامی در همین چند ماه گذشته، چنان دردناک و سنگین بوده است که مقامات صهیونیستی را آشفته و پریشان کرده است.
از این گذشته، هنوز بحران سوریه -به طور کامل- حل نشده است و صلاح نیست که محور مقاومت در چند جبهه، درگیر شود. همچنین اسرائیل غاصب، خیلی دوست دارد تا جنگی را در همین مقطع زمانی، راه بیندازد چون از حمایت کامل ترامپ، اطمینان دارد. از سوی دیگر -و شاید مهمتر از همه- اینکه وقتی امکان پشتیبانی و تجهیز نیروهای نیابتی در منطقه وجود دارد، نیازی به درگیری مستقیم نیست، چون هدف -یعنی دفع شر و ضربهزدن به دشمنان ملت ایران- از این طریق هم امکانپذیر است که نمونهی بسیار واضح آن را در حملات کوبنده و گسترده در نقاط مختلف خاک عربستان شاهد هستیم که به استیصال و درماندگی این گاو شیردهی استکبار منجر شده است.
به هر صورت، همین که یک انفجار کور و بدون تلفات در نطنز تا این اندازه مورد استقبال، بهرهبرداری و توجه دشمنان قرار میگیرد، نشان از دست خالی آنان و قدرت ملت ایران دارد. البته دقت و مراقبت دائمی در مواجهه با توطئهها و مقابله با پروژهی نفوذ، حتما باید در دستور کار همیشگی نیروهای جان بر کف امنیتی و اطلاعاتی قرار داشته باشد تا دشمن نابکار حتی به کمترین میزان از ضربهزدن به منافع کشور نیز موفق نشود.
افزودن دیدگاه جدید