نامهی سرگشادهی موسوی خوئینی به رهبر معظم انقلاب پرده از حقیقت وجودی افرادی برداشت که سالها در جامه اصلاح طلبی به دنبال تغییر ساختار نظام در جمهوری اسلامی هستند، در حالی موسوی خوئینیها نوک پیکان خود را در انتقاد از وضع موجود به سمت رهبر معظم انقلاب نشانه رفته است که گویی از یاد برده است که سالهای سال همفکران و دوستان او بودند که در راس قوهی اجرایی کشور قرار گرفتند چه در دولت سازندگی، چه در دولت اصلاحات و اکنون در لباس اعتدال و در شرایط فعلی که دولت مورد حمایت ایشان و دوستانشان در سالهای 92 و 96 در راس امور اجرایی کشور قرار گرفته دارد گره مشکلات را در وجود رهبری نظام میدانند اگر این حرف شما درست بوده باشد که مشکلات فعلی کشور ناشی از عملکرد شخص رهبری در کشور است پس چرا همفکران و دوستان مورد حمایتتان برای کسب صندلی ریاست جمهوری و ریاست قوه مجریه عامل تمام کاستیها و شوربختیهای موجود در جامعه را دولتهای نهم و دهم معرفی کردند و خود را به عنوان ناجی برای خروج از این وضعیت معرفی نمودند تا با تمسک به همین شعارها هشت سال دیگر تفکری را بر جامعه حاکم کنند که امثال حضرتعالی مدافع سرسخت آن بودید! آیا دوستانتان با مطرح کردن چنین شعارهایی قصد فریب مردم را به جهت تکیه زدن بر صندلی ریاست جمهوری را داشتند! اگر واقعا رئیس جمهور در جمهوری اسلامی از قدرت اجرائی لازم برخوردار نیست آیا این امر پس از چهار دورهای که دوستانتان در راس قوه مجریه در کشور قرار داشتند بر شما پوشیده مانده بود! اگر این امر پس از این چهار دوره بر شما و جریانهای همفکر با حضرتعالی پوشیده مانده بود که این تصویرگر عدم ادارک سیاسی حضرتعالی و دوستانتان هست در امور سیاسی است اما سوالی که مطرح می شود این است که کسانیکه از چنین درکی برای فهم این چنین مسائلی برخوردار نیستند چگونه میتواند مدعی ارائه راهکار سیاسی برای برون رفت از وضع موجود باشند و وجود رهبری را مقصر و عامل شوربختیهای موجود در جامعه قلمداد کنند در حالیکه خودشان از حداقل درک سیاسی برخوردار نیستند آیا چنین ساده لوحانی توانایی اداره یک کشور را دارند!
بر فرض که چنین ساده ساده اندیشانی همچون ایشان پس از گذشت سه دهه از عمر انقلاب ( یعنی تا سال 92) از چنین درکی برخوردار نشدهاند و در سال 92 به حمایت از شخص مورد نظرنشان برای کسب ریاست قوه مجریه پرداختند آیا در چهار ساله 92 تا 96 نیز به این ادراک نرسیدند که یکبار دیگر در سال 96 در قامت یک مدافع برای دفاع از حق تکیه زدن دوست خودشان بر صندلی ریاست جمهوری ظاهر شدند! چرا در آن وقت از اختیارات محدود ریاست جمهور سخن نگفتید! اگر این مفروضات نه غیر قابل پذیرش بلکه غیر قابل فرض را بپذیریم چرا پس از برجام و افت مقطعی قیمت ارز تط تدبیر رهبری سخن گفته نشد و نامه ی سرگشاده برای تشکر از ایشان نوشته نشد، آیا آنچه را که خوب می پندارید حاصل تفکر شما و همفکرانتان است و آنچه نا مبارک تصور می کنید حاصل عملکرد رهبری است! یا به سان کودکی هستید که پس از خرابکاری گریه کنان پیش بزرگتر خود میرود تا تخریب ناشی از عدم تدبیر کودکش را با تدبیر خویش جبران کند!
در هر صورت شما نمیتوانید در جایگاه مدعی قرار بگیرید بلکه باید جوابگوی سو تدبیر جریان فکری باشید که با حمایت امثال حضرتعالی سالها بر مردم حکومت کردند و عاملی شدند بر گرانی و فساد و شوربختی ، اما در آخر باید گفت نامهی سرگشاده امثال خوئینیها که در سالهای گذشته و در تاریخ انقلاب مسبوق به سابقه است در کنار تلخیهای ناشی از کج فهمیها وجه مثبتی دارد که نقاب از چهره کسانی میکشد که با شعار حمایت از امام و رهبری در مقابل ایشان ایستادهاند و در آخر باید گفت اگر در جامعه وجود نداشت، آن شعار دموکراسی که در پس آن نیتهای خود را پنهان کردهاید هیچ گاه جرات نگاشتن و نشر نامههای سر گشاده طعنه آمیز به رهبر نظام اسلامی نیز در امثال حضرتعالی وجود نداشت.
در آخر به شما و دوستانتان توصیه دارم که اگر از سیاست سخن میگویید باید سیاست نیز بخوانید بد نیست با نگاهی به قانون اساسی به اختیارات و جایگاه رهبری در حوزه مسائل اقتصادی و ریاست جمهوری بیندازید.
افزودن دیدگاه جدید