آنچه که در روزهای اخیر در ضمن حرکت نفتکشهای ایرانی به سمت ونزوئلا و پهلو گرفتن در بنادر "ال پالیتو" و "پانتاکاردین" شاهد بودیم، یاد آور این گفته از امام خمینی(ره) است که: اگر ما یک قدم سست کنیم، آنها یک قدم جلو می آیند اگر یک قدم عقب برویم آنها ده قدم جلو می آیند، چرا که مفهوم این جمله چنین است، در برابر نظام سلطه و ضد ایرانی که در راس آن ایالات متحده قرار گرفته است باید گامها را رو به جلو برداشت و نه بالعکس، این مفهوم از تمامی سخنان و اعمال ایشان قابل اقتباس است.
با توجه به درک این مفهوم از کلام بنیانگذار انقلاب اسلامی، کشتیهای ایرانی با روشن نگاه داشتن جی.پی.اس و برافراشتن پرچم کشورمان این پیام روشن را برای ایالات متحده صادر کردند که جمهوری اسلامی برای حفاظت از منافع خود از رویارویی با ایالات متحده ابایی ندارد و آماده عکس العمل متناسب در مقابل تهدیدات احتمالی به منظور سلب حق تجارت آزادی خود بر اساس حقوق دریاهاست، چرا که به عقیده من با حصر و تحریمهای سنگین آمریکایی، جمهوری اسلامی منافعی برای از دست دادن ندارد، لذا باید در جهانی که نه دیپلماسی و مذاکره، نه شورای امنیت و توافق نامه تضمینی برای استیفای حقوق مشروع یک دولت - ملت ایجاد نمی کند، باید برای استحصال حقوق خویش مبارزه کرد و با ادبیات حاکم بر عرصه بین الملل یعنی زبان قدرت سخن گفت.
این مسئله در جمله پیامدهای ناشی از سیاست اشتباه بکار گرفته شده از سوی دونالد ترامپ در چارچوب اعمال فشار حداکثری بر اساس راهبرد تحریم های بیسابقه علیه ایران قرار می گیرد، ترامپ به مثابه پسر بچهای است که با در دست داشتن سنگی اقدام به تهدید سایرین می کند این پسر بچه تا مادامی که سنگ در دستانش را رها نکرده به عنوان یک تهدید از سوی سایرین تلقی میشود اما پس از رها سازی سنگ دیگر کسی از او حساب نمیبرد چرا که او غایت و ماکسیمم عمل تهدید آمیز خود را به نمایش گذاشته است، از اینرو معتقدم نه تنها ادامه سیاست تحریم و فشار حداکثری از سوی ترامپ زمینه ساز عکس العملها و ادامه رفتارهای این چنینی از سوی جمهوری اسلامی در جهت دور زدن تحریمهای آمریکایی را در پی خواهد داشت، بلکه از ایران خط شکنی خواهد ساخت به جهت بروز و زمینه سازی ایجاد رفتارهای مشابه از سوی دیگر کشورهایی که مورد تحریمهای ایالات متحده قرار گرفتهاند، اما تفاوت این رفتارها با گذشته، در این خواهد بود که دیگر دور زدن تحریمها با چراغهای خاموش صورت نخواهد پذیرفت و جمهوری اسلامی حتی برای حفاظت از منافع خود آماده تقابل و رویارویی با آمریکایی ها خواهد بود.
این رخداد به منزله شکستی برای مقامات واشنگتن تلقی میشود که نتیجه آن خدشه دار شدن و شکستن هیبت این بازیگر، در منظر سایر بازیگران عرصه بین الملل است. اگرچه در روی کاغذ از برتری در عرصه نظامی برخوردار باشند، اما همانطور که پیشتر در زمینه تحرکات آمریکاییها در عراق و تهدیدهای صورت گرفته علیه نیرویهای مقاومت بدان پرداخته بودم ایالات متحده تا مادامی که اقدام نظامی را هزینه بردار تلقی کند به آن دست نخواهد زد، همین بر آورد هزینه رویایی با جبهه مقاومت بود که مانع از اقدام نظامی ایالات متحده در درون عراق شد، بر همین اساس و با توجه به رهیافت و تحلیل تاریخی میتوان پیشبینی کرد که واشنگتن در این زمینه نیز به سمت ایجاد تنش نظامی با تهران اقدام نخواهد نمود چرا که آنچه در حمله به افغانستان، عراق و لیبی، در سالهای گذشته رخ داد، در زمانی صورت پذیرفت که نه طرابلس و نه بغداد در آن مقطع حتی قدرت دفاع از خود را نداشتند و در رابطه با افغانستان نیز با توجه به جنگهای طولانی و فقدان حکومت مرکزی و ارتش منظم این ضعف دو چندان بود، بر اساس این دادهها میتوان نتیجه گرفت مادامی که جمهوری اسلامی با تکیه بر توان داخلی از جمله نیروی نظامی بتواند این برآورد را برای نیروهای امریکایی ایجاد کند که رویارویی با آن، مستلزم پرداخت هزینه خواهد بود، مواجهه نظامی شکل نخواهد گرفت، چرا که تهدید کشتیهای ایرانی زمینه ساز تهدید ناوگان آمریکایی و افزایش ریسک رویارویی نظامی در منطقه خلیج فارس خواهد شد.
به نظر میرسد که این نظام جمهوری اسلامی بود که با اضافه کردن دیپلماسی دریا، مفهوم جدیدی را از دیپلماسی در واژگان سیاسی ایران ابداع نمود چرا که در دو دولت گذشته رویکرد دستگاه سیاست خارجه در ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین بسیار ضعیف بود و گامهای برداشته شده در این زمینه رو به عقب بود به نحوی که از نفوذ سیاسی ، فرهنگی ایران در منطقه در دولتهای یازدهم و دوازهم کاسته شد و اکنون آنچه از آن بهره مند هستیم در چارچوب خط مشی نظام و سیاستهای دولت های نهم و دهم در زمینه گسترش رابطه با کشورهای آمریکای لاتین است.
این دستاورد میوه همان توقیف کشتی انگلیسی در مقابل توقیف نفتکش ایرانی است که آنرا «استراتژی توقیف در برابر توقیف» میگوییم اگر چه در آن زمان از سوی عدهای از کارشناسان بین المللی این تحلیل مورد انتقاد قرار گرفت اما اکنون این استراتژی به ثمر نشسته است اکنون نیز بر آنم که خط موفقیت از بروکسل و واشنگتن نمی گذرد. در زمان حاضر مسیر موفقیت استراتژی مقاومت، از راه دریاها می گذرد، دریایی که در سال 2009 با ارسال بنزین از سوی ونزوئلا به ایران تحریمهای ضد ایرانی را میشکست اکنون در سال 2020 تحریمهای ظالمانهای را می شکند که ملت ایران و ونزوئلا را بیرحمانه از حقوق اولیه خود محروم میکند.
افزودن دیدگاه جدید