آمریکا یکی از کشورهایی است که خود را مذهبی میدانند. کشوری که بنا برحسب نمودار و آمار بیشتر مردمش پایبند به آیین مسیحیت هستند. دراینبین چند سالی است اتفاقات عجیبی در این کشور رقم میخورد. اتفاقاتی که حقیقتاً در بسیاری از کشورها که هیچ اعتقاد و مذهبی ندارند نیز دیده نمیشود.
یکی از اتفاقاتی که چندی است در فضای آمریکا بهشدت مورد استقبال قرارگرفته است، بحث تبلیغ همجنسگرایی در مضامین مختلف رسانهای هست. همجنسگرایی یکی از بدترین گناهانی است که تابحال بشر مرتکب آن شده است و بدترین عذابها نیز برای همجنسگراها در نظر گرفتهشده است.
یکی از مهمترین مسائلی که وجود دارد این است که بدانیم چرا اینقدر غرب نسبت به همجنسگرایی اهمیت قائل شده است. اهمیتی که نهفقط برای خود همجنسگرایان، بلکه بیشتر برای دعوت به همجنس گرایی شکل گرفته است. جالب است که حمایت از خود همجنسگرایان در دستور کار هیچیک از افراد در آمریکا نیست و مهمترین و با اولویتترین مطلب در بحث همجنسگرایی دعوت مردم نسبت به این عمل شنیع و زشت در مضامین مختلف رسانهای میباشد.
همجنس گرایی یکی از گناهانی است که بشر بهصورت ذاتی از آن متنفر است هیچ انسانی بهصورت ذاتی و فطری تمایل به مقاربت با همجنس ندارد و همگی روانشناسان بحث همجنس گرایی را نوعی اختلال روانی- فیزیولوژی میدانند که در طول سنین بلوغ برای شخص ایجادشده و میتواند تمایل جنسی افراد را به سمت همجنس گرایی و یا دوجنسه خواهی عوض نماید.
اینکه رسانههای غرب تابه این حد و اندازه بر روی همجنسگرایی زوم نمودهاند یکی از مهمترین علل آن را میتوان عظمت این گناه دانست. گناهی که بهجرأت میتوان گفت بزرگتر از آن را نمیتوانیم در بین گناهان پیدا کنیم و البته سختتر از آن را در دعوت مردم به مرتکب شدن.
اسلام برای هر چیز حد میانه و وسطی قرارداده، حدی که شخص با استفاده از آنهم به تعادل در زندگی خود میرسد و هم به رستگاری در سرای آخرت. ریشه تمام گناهان افراط و زیادهروی است و بهحداعلای افراط و زیادهروی را میتوانیم در همجنس گرایی پیدا کنیم همجنس گرایی را میتوان زیاد افراطیترین گناه نامید گناهی که در آن شخص با پا نهادن بر روی میل طبیعی خویش و فقط بهقصد نافرمانی مرتکب مقاربت با همجنس میگردد شاید در برخی از گناهان دیگر ریشههایی از علاقه در درون انسان وجود داشته باشد مانند حسد که شخص چون احساس حسادت میکند درونش از بازگویی و یا غیبت نسبت به شخص دیگری احساس خوشایندی مینماید اما در گناه همجنسگرای اینگونه نیست و این ترویج گسترده این گناه نشاندهنده دست گذاشتن رسانههای غربی بر روی اوج گناه و افراطیترین آن است.
از سال دو هزار و سیزده بسیاری از محتواهای رسانهای در قالب بازیهای رایانهای و در قالب فیلمهای سینمایی، مبلغ و مروج همجنسگرایی شدهاند. جالب است که از همان سالها و با شکلگیری مذاکرات برجام شاهد این هستیم که غرب بشدت بر روی حقوق همجنسگرایان در ایران پافشاری مینماید.
سؤالی که در اینجا مطرح است این است که باوجود گذشتن چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی چرا غرب هماکنون به یاد همجنسگرایان افتاده است؟ آیا توطئهای پشت پرده است؟ و یا در این حقخواهی غرب نسبت به همجنسگرایان مطلبی نهفته است؟
مسلماً اینگونه است و مسلماً این پروژه خبیث غرب در ترویج همجنسگرایی از بعد از سال دوهزار و سیزده شدت و حدت بیشتری گرفته است؛ بنابراین باید مراقب رسانههایی که نوجوانانمان به آنها در ارتباط هستند باشیم. رسانههایی که آنقدر قدرت دارند که میتواند حتی میل طبیعی بشر را نیز دگرگون نمود و وی را به سمتوسوی همجنس گرایی سوق دهند.
مراقب فرزندانمان در بستر فضای مجازی باشیم.
افزودن دیدگاه جدید