پس از تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948 گروهها و بازیگران مختلفی برای پیکار با این رژیم ساختگی، وارد کارزار مبارزه و حتی جنگ مسلحانه شدند. مانند گروههای فلسطینی، مصر، اردن، سوریه، لبنان و سایر کشورهای عربی و هر کدام از این گروهها تلاش برای حذف این رژیم منحوس و کودک کش از صحنهی جغرافیایی فلسطین و منطقه داشتهاند. درحالی که این رژیم به پشتوانهی برخی کشورهای غربی و در راس آن آمریکا و همچنین انفعال و سکوت دیگر کشورها هر روز بر دامنه تجاوزات و اشغالگریهای خود میافزود و سرزمینهای فلسطینی بیشتری را اشغال میکرد.
در برخورد با این رژیم در این چند دههی گذشته، بالاخص بعد از انقلاب اسلامی ایران، رویکردهای مختلفی در جهان اسلام در نظر گرفته شده است که از مذاکرات که محصول دیدگاههای چپها به رهبری یاسرعرفات تا افرادی مانند محمودعباس در جنبش فتح که با غاصب خاک خود مذاکره میکنند و نتیجهاش میشود، ازدست دادن بیش از 78درصد خاک فلسطین، همچنین سازش با این رژیم که این روزها عربستان و امارات و بحرین داعیه دار این تفکر هستند و نگاه و تفکر مقاومت و مبارزه که اثر و ایدهی اصلی آن بعد از انقلاب اسلامی ایران پدید آمده است.
باپیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جنبشهای مقاومت اسلامی که از انقلاب ایران الگو گرفته بودند تحول جدیدیی در منطقه ایجاد کرد، انقلابی که در درون مرزها نماند و برهمین اساس مدل جدیدی در برابر ملتهای منطقه قرار گرفت. از یک طرف اعتماد به باورهای بومی و اندیشههای اسلامی برای اداره و مدیریت و از طرفی مدل سازش کنار رفت و مردم اعتماد خود را به جریانهای سازشکار منطقه از دست دادند و با این ادبیات جدید با رویکرد مقاومت در مقابل اسرائیل قدعلم کردند.
لذا با این دیدگاه جنبشی در لبنان شکل گرفت که مبنای عقیدتی و ایدئولوژیکی آن نشئات گرفته از انقلاب اسلامی ایران بود. عقیدهای که بر اساس آن وجوب دفاع از سرزمینهای اسلامی از ضروریات فقه اسلام است و مسلمانان اعضای پیکره واحد جامعه اسلامی هستند که در قبال تهاجم بیگانگان به سایر مسلمانان نمیتوانند بیتفاوت باشند.
با وجود تفکر مقاومت، شادهد بودیم که در سال ۲۰۰۰ برای اولین بار بعد از شکست اعراب در جنگ 6 روزه و قدرت نمایی اسرائیل، رژیم جعلی طعم شکست و عقب نشینی را می چشد و مردم فلسطین هم با دیدن عملکرد ضعیف مذاکره کنندگان با دشمن صهیونیستی به این نتیجه رسیدند و پی بردند که تنها راه نجات مقاومت و ایستادگی است و انتفاضه های متعدد را برنامهریزی و شکل دادند.
در سال 2006 نیز شاهدیم که این رژیم منحوس و کودک کش طعم شکست مفتضحانهی 33 روزه را میچشد در حالی که غرور و تکبر گنبد آهنین او از دههی هشتاد تمام شیوخ منطقه را ترسانده و مطیع خود کرده بود... این پایان ماجرا نبوده و این رژیمی که خود را ازجمله نیروهای نظامی برتر دنیا و دارای سلاحها و ابزار دفاعی برتر محسوب میکرده است در 2008 به نوار غزه حمله کرده و شکست مفتضحانهای را دوباره تجربه میکند. اما با وجود بیداری اسلامی و سرنگونی حسنی مبارک اسرائیل موجودیت خود را در خطر دیده و در سال 2012 دوباره به نوارعزه حمله کرده ولی این بار بیشتر از 8 روز نمی تواند تحمل کرده و سامانه گنبد آهنین کمتر از یک سوم موشک های فلسطینیان را رهگیری کرده است! یعنی بیش از دو سوم به اهداف اصابت کرده است. حتی به تل آویو! با این وجود شاهدیم که خود اسرائیل، درخواست آتش بست میدهد. همچنین اردیبهشت ماه سال 98 بود که ارتش سوریه مواضع رژیم صهیونیستی را در جولان موشک باران می کند این یعنی اراده و برخورد جدی با این رژیم منحوس همچنان باقی است.
در پایان میتوان گفت که با مرور تحولات تاریخ رژیم صهیونیستی از غرور کاذب و باد به غبغب انداختن در مورد هماورد نداشتن این رژیم تا ضعف و زبونی در مقابل گروههای مجاهد منطقه که در این چندسال اخیر با نشئات گرفتن از انقلاب اسلامی ایران به مقاومت و مبارزه علیه اسرائیل روی آوردهاند، به وضوح پیداست که ایده نابودی اسرائیل که امام خمینی(ره) بنیان نهاد، اگر چه ظاهری آرمانگرایانه دارد اما به شدت دارای عمقی واقع گرایانه است.
البته توجه به این چند نکته بسیار مهم است:
1ـ از دشمن نباید ترسید و هرچقدر در مقابل او عقب نشینی کنی او دو برابر به جلو میآید.
2ـ مذاکره و سازش چیزی جز قدرت و جسورتر کردن دشمن، نتیجهای ندارد.
3ـ دنیای اسلامی باید بداند که بسیاری از مشکلات و بالاخص مشکلات جامعه اسلامی حل نمیشود مگر با از بین رفتن عامل اصلی نفاق که رژیم صهیونیستی در منطقه است.
4ـ بهترین نسخه برای مبارزه با رژیم جعلی و کودک کش و غاصب صهیونیستی مقاومت و ایستادگی است.
افزودن دیدگاه جدید