روحانیت ازجمله گروهایی است که در جامعهی ما، بیشتر از همهی گروهها و اصناف دیگر زیر ذره بین و توجه مردم و دلسوزان این قشر و حتی بدخواهان نظام اسلامی و دین است. البته بقول یکی از دوستان که میگفت: روحانیت در جامعه مانند کسی است که یک لباس سفید به تن دارد و با کوچکترین لکه و نقطهی سیاه، این لکه نمایان و دیده میشود. البته تا اینجا با سخن این دوست عزیزم موافق هستم که و وقتی کسی لیاقت و توفیق ادامه دهندهی مسیر و رسالت انبیاء را پیدا کرد باید خود را از هرگونه آلودگی برحذر داشته و همچنین انتقادات و پیشنهادات برای بهتر شدن کار را مغتنم بشمارد.
اما گاهی نوع برخورد با روحانیت نه از سر دلسوزی و انتقاد است و نه به دلیل سوء تفاهم و جهل، بلکه به دلیل نوعی دشمنی و تنفر و حتی مبارزه علیه دین و دینداری است. همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: « کُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوي أَنْفُسُهُمْ فَريقاً کَذَّبُوا وَ فَريقاً يَقْتُلُونَ [مائده/70] هر وقت پیغمبری حکمی که مخالف با هوای نفسشان بود بر ایشان آورد عدهای را تکذیب و عدهای را به قتل رسانیدند»
اما برای یافتن دلیل مخالفت با روحانیت و عناد نسبت به این صنف به این موارد توجه بیشتری داشته باشیم:
1ـ تاثیرگذاری روحانیت در اقشار مختلف جامعه و دنیا
امروز روحانیت باتوجه به جایگاهی که در میان مردم دارد، به عنوان قشری اثرگذار در جامعه محسوب میشود و حرف دین و اسلام را همین روحانیت است که در جامعه منتشر و حتی به دنیا صادر میکند و به همین دلیل باید حق بدهیم که دشمن عصبانی باشد، چون منافعشان در تغییر سبک زندگی و نوع نگاه به انسان و حتی منافع مادی آنها از استعمارمادی و فرهنگی در جامعهی ایرانی و در دنیا به مخاطره افتاده است. امروز شاهدیم که اثرات کار و تاثیر روحانیت شیعه در مبارزه با تکفیری و داعش و نوعی تنفر از آمریکا در منطقه به وضوح روشن است که در خط مقدم آن رهبری و در ادامه آیت الله سیستانی و سید حسن نصرالله قرار دارد که منافع دشمنان در منطقه را به خطر انداخته است.
حضرت امام (ره) در این مورد میفرمايند: هم اسلام را بد معرفی میكنند، هم آخوند را بد معرفی میكنند، چرا؟ برای اينكه آنی (آن چيزی) كه در مقابل اينها میايستد، اسلام است و آن كسی كه میخواهد پياده كند اسلام را، آخوند است. آنها نمیخواهند اين مطلب واقع بشود، آنها میخواهند كه اسلام را بد معرفی كنند، مردم از اسلام برگردند و آخوند هم كنار برود. [1]
2ـ ناراحتی بدلیل ناکارآمدی یک مسئول در کسوت روحانیت
گاهی ناکارآمدی بعضی از مسئولان که شاید در کسوت روحانیت نیز باشند به پای تمام روحانیت و نظامی که مبتنی بر فرامین دینی است، نوشته میشود. البته این نوع نگاه در اکثر اصناف موجود است که مردم معمولا با نگاهی استقرایی به مسائل توجه میکنند و نه با نگاهی برهان محور و استدلالی که با دیدن چند مسئول که در کسوت روحانیت بوده و ناکارآمد هستند، عصبانی و ناراحت میشوند و به حساب روحانیت تمام میشود. گرچه اعمال و رفتار بعضی از روحانی نماها باعث شده تا برخی عوام تخلفات آنها را برای كل روحانيت در نظر بگيرند ولی در عین حال، مردم باید بين آنها فرق گذارده و تخلف هر متخلفی را به پای خودش به حساب آورند.
3ـ ایجاد فاصله و حجاب میان خود و مردم
در حالی که یکی از مهمترین شئون روحانیت حضور فعال در عرصه اجتماع است، با حضور فعال روحانیون در عرصهی اجتماع، میتوانند درد مردم را بفهمند، و با درک و فهم درد مردم، احساس مسئولیت میکنند و وقتی احساس مسئولیت کنند وارد میدان میشوند و فریاد میزنند. در این صورت مردم متوجه میشوند که این روحانی از خودشان است و برای آنها فریاد میزند، بنابراین ارتباطشان ارتباط عاطفی و خوبی خواهد بود ولی وقتی یک روحانی به دنبال درس، کار و فعالیتهای علمی خودش است طبیعی است که ارتباطات اجتماعیاش ضعیف میشود و ذهنیتها و سوء ظنهای مردم به خاطر عدم ارتباط برطرف نمیشود و حتی فاصلهها بیشتر و عدم اعتماد و حتی تنفر ایجاد میگردد. این درحالی است که روحانیت واقعی خود را در حوادث مختلف طبیعی و غیر طبیعی مانند سیل و زلزله در غرب کشور وهمچنین شمال کشور خود را نشان داد و در جریان کرونا بازویی قوی در حل بحران و ایجاد آرامش در کشور داشته است.
پینوشت:
1). صحیفه نور، ج 2، ص 139.
افزودن دیدگاه جدید