کرونا و شکست اجتماعی تمدن غرب

کرونا و شکست اجتماعی تمدن غرب
فلسفه اجتماعی غرب

شکست غرب در سه حوزه‌ مدیریت، فلسفه اجتماعی و اخلاق ازجمله مهمترین نکاتی بود که مقام معظم رهبری در ارتباطی تصویری با ستاد مبارزه با کرونا بدان اشاره داشتند.
در دهه‌های گذشته شاهدیم که توسعه‌ی تمدن غرب و نظام سرمایه‌داری و همچنین کوشش گسترده غرب، برای نشان دادن برتری فرهنگ و تمدن خود و از طرفی با توجه به بهره گیری از تبلیغات گسترده توسط غول‌های رسانه‌ای با ظاهر فریبنده‌، که توانست جایگاه زیای در نوع سبک زندگی مردم پیدا کند و حتی به عنوان یگانه گزینه و الگوی حکومتی و اداره زندگی انسان‌ها معرفی شود. اما آنچه مهم است اینکه باید ارزیابی و واقعیت این تمدن را براساس ماهیت این الگوی حکومتی و براساس واقعیات صورت بگیرد و لایه‌های ظاهری و مظاهر فریبنده آن نباید، موجب نادیده گرفتن زوایای حقیقی و ماهیت این الگو بشود.
واقعیت آنچه که امروز می‌توان از خود تمدن غرب برآورد کرد این است که تمدن غرب، در عمل برای انسان نوعی نگاه مادی آورده و آن را به یک حیوان متمدن و سهم خواه تبدیل کرده است.  آنچه می‌توان در آثار این تمدن به وضوح مشاهده کرد این است که در زمینه تأمین رفاه و آسایش مردم و ایجاد تحولات فکری و فرهنگی و تکامل زندگی اجتماعی انسانها موجب بروز بحرانها و نارسایی‌هایی از جهت معرفتی, روانی, اخلاقی, اجتماعی و سیاسی شده است.
یکی از بزرگترین بحرانهای این نوع تفکر در بعد اجتماعی است. نگاه مادی به انسان و تحلیل مسائل اجتماعی براساس نگاه مادی است که منجر به فاصله‌ی طبقاتی و همچنین توجه به منافع بدور از هرگونه نگاه انسانی و کرامت بخشی به انسان است، که این نوع دیدگاه‌ها را می‌توان به استفاده‌ی ابزاری از مجامع بین المللی و همچنین استفاده‌ی ابزاری از حقوق بشر و... بیان داشت.
اما امروز با توجه به کرونا و اخباری که از غرب شنیده می‌شود واقعیت اجتماعی این تمدن بیشتر خود را نمایش می‌دهد و همان نگاه مادی‌گرایانه و بدور از کرامت انسانی که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند می‌تواند برای شناخت واقعیت تمدن غربی کافی باشد.
ایشان در مورد شکست فلسفه‌ی اجتماعی تمدن غرب به این موارد اشاره کردند:
الف: فلسفه‌ی اجتماعی غرب -یعنی در واقع و در روح و محتوا، فلسفه‌ی مادّی که همه چیز را با پول محاسبه می‌کند- با نوع نگاهشان به سالمندان، به پیران، با نوع نگاهشان به کسانی که فایده‌ی مالی‌ای برای کشورشان و برای جامعه ندارند، افراد مریض، افراد معلول، افراد عقب‌مانده، اینها را در دنیا انگشت‌نما کرد.
ب: در بعضی از کشورها خانه‌های سالمندان مغفولٌ‌عنه ماندند که عدّه‌ای از آنها به خاطر بی‌اعتنائی جان باختند یا افرادی از پیرمردها و سالمندان و عقب‌مانده‌ی جسمیِ اجتماعی را راه ندادند؛ این نشان‌دهنده‌ی شکست آن فلسفه‌ی اجتماعی حاکم بر این کشورهای غربی است که ادّعایشان هم خیلی زیاد است.
ج: در این کشورها پول معیار است، همه چیز با پول محاسبه می‌شود؛ خب وقتی این جور شد، طبعاً به پیرمردی که برای جامعه پول تولید نمی‌کند نباید اعتنا کرد، به آن پیرزن فرسوده‌ی کهن‌سال نباید اعتنا کرد، و اعتنا نمی‌کنند؛ این شکست آن فلسفه‌ی اجتماعی است.
درون غرب پوسیده است گول ظاهرش را نخوریم...

تولیدی: 
تولیدی

افزودن دیدگاه جدید