سینما در خدمت آیین‌های معنویت‌گرا

سینما در خدمت آیین‌های معنویت‌گرا

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مخاطب یک فیلم، به صورت ارادی تصمیم می‌گیرد که قوۀ فکر و اندیشۀ خود را موقتا تعطیل کرده و به خویشتن بقبولاند که آن‌چه می‌بیند همه واقعیت‌اند و هیچ توهم و تخیلی در کار نیست! این در حالی است که بیننده ممکن است بسیاری از شخصیت‌های فیلم را به همراه گذشتۀ آن‌ها و جزئیات زندگی‌شان دقیقا بشناسد؛ اما تصمیم می‌گیرد تمام نقش‌هایی را که بازیگران به عهده گرفته‌اند، واقعی فرض کند و قوای معنوی و احساسی خود را برای درک این نقش، با فیلم همراه کند؛ به گونه‌ای که گاهی هنگام تماشای یک فیلم، به خشم می‌آید یا به گریه می‌افتد.
از این جهت، نسبتی که انسان‌ها با محصولات هنری به خصوص « سینما » برقرار می‌کنند، منحصر به فرد است؛ چرا که انسان‌های عاقل تصمیم می‌گیرند به خود دروغ گفته و با هم‌ذات پنداری، خود را جزئی از یک اثر هنری فرض کنند. به عبارت دقیق‌تر، مخاطب، اعتباری را که فیلم‌نامه ‏نویس و کارگردان به بازیگر داده‌اند، جدی پنداشته و به صورت خودخواسته به خواب مصنوعی ( هیپنوتیزم ) می‌رود. در این حالت، بیننده در حقیقت به خود خطاب می‌کند، قضاوت ممنوع! داوری نکن! از این‌رو گفته شده « سینما »، دیکتاتور دنیای مجازی است؛ یعنی به صورت یک‌طرفه، پیام خود را به بیننده القا می‌کند و بیننده هم آن را می‌پذیرد.

امروزه پاره‌ای از بازیگران مشهور به آیین‌های معنویت‌گرا رو آورده‌اند. بازیگران مشهوری مانند « جان تراولتا، کاترین بل، تام کروز و جانسون لی » رسما عضویت فرقه ساینتولوژی را پذیرفته‌اند. « مدونا »، خواننده و بازیگر مشهور هالیوودی، کابالیست شد و نام « استر » بر خود نهاد. « مایکل جکسون » نیز تعالیم باطنی « دیپاک چوپرا » را به عنوان راه‌کارهای تعادل درونی به کار می‌بست.
گذشته از اقبال شخصیت‌های سینمایی نسبت به آموزه‌های معنوی و روحی، جریانات معنویت‌گرا هم از ابزار سینما بهره برده‌اند.

اکنون، کمتر معنویتی را می‌توان یافت که از ظرفیت هنر و سینما در حد توان استفاده نکند. در این میان، آیین‌هایی که با سیاست‌های حاکم بر هالیوود هم‌سو هستند، از این امکان بهرۀ بیشتری دارند. سینمای امروز را باید متأثر از آرمان‌ها و ارزش‌های صهیونیستی دانست. به گونه‌ای که مراکز عمده سینمای جهان با سیاست‌های صهیونیستی اداره می‌شوند. از شیطان‌پرستی گرفته تا مکاتب شرق آسیا، با همین معیار در هالیوود، به عنوان آیین‌های معنوی و روحی، تبلیغ و ترویج می‌شوند.
لیست یهودیان شاغل در هالیوود ( منتشر شده در رسانه‌های غربی ) قابل ملاحظه است.  بیش از ۷۰ درصد شاغلان در هالیوود، به صورت علنی پای‌بندی خود را به آرمان‌های یهودیت صهیونیست پذیرفته‌اند. جالب توجه این‌که بسیاری از فیلم‌های معناگرا، به دست همین کارگردانان ساخته می‌شود.
کارگردانان یهودی مانند « استنلی کوبریک، رومن پولانسکی، استیون اسپیلبرگ » که در ساخت فیلم‌های معناگر شهره‌اند و بازیگران زیادی که در میان آن‌ها اسامی زنان مشهور در هالیوود به چشم می‌خورد، همگی نشان از سیطرۀ یهود بر این مرکز سینمایی دارد. اگر چه یهودی بودن با صهیونیزم مساوی نیست، اما وابستگی بزرگ‌ترین شرکت‌های تولید فیلم آمریکا، هم‌چون برادران وارنر، فوکس قرن بیستم.

انسان‌های عاقل، تصمیم می‌گیرند به خود دروغ گفته و با هم‌ذات پنداری، خود را جزئی از یک اثر هنری فرض کنند. به عبارت دقیق‌تر، مخاطب، اعتباری را که فیلم‌نامه ‏نویس و کارگردان به بازیگر داده‌اند، جدی پنداشته و به صورت خودخواسته به خواب مصنوعی می‌رود.
در آمریکا بیش از ۴۰۰۰ مرکز سینمایی وجود دارد که به صورت زنجیره‌ای، تحت سیاست واحد هالیوود اداره می‌شوند. [1] از این‌رو سیاست‌گذاران هالیوود، هر گونه مخالفتی را به‌راحتی سانسور کرده و ایده‌های ناهم‌سو را به آسانی حذف می‌کنند. چارلی چاپلین که خود یهودی‌زاده بود، تا زمانی‌که در برنامه‌های کمدی خود، تصویری از یهودی دور افتادۀ از سرزمین مادرزادی ( اسرائیل ) به نمایش می‌گذاشت، رسانه‌های هالیوودی او را در قله نگه داشتند، اما از هنگامی که در طنزهایش، به پیامدهای منفی زندگی ماشینی پرداخت و ارزش‌های حاکم بر تمدن غرب را به باد تمسخر گرفت، ماشین هالیوود، وی را حذف کرد و بعد از تبعید به اروپا، در گمنامی و تنهایی پروندۀ عمرش بسته شد.
کارگردان فیلم محمد رسول الله که بخشی از عمر خود را در هالیوود سپری نمود، به حقیقت فوق، این‌گونه تصریح کرده است: « در هالیوود، همه چیز کنترل می‌شود؛ حتی سوژۀ فیلم‌ها. در آن‌جا همه‌کاره، تولید کنندگان و تأمین کنندگان مالی صهیونیست هستند که هرگز حتی اجازۀ مطرح‌کردن سوژه کاری خلاف نظرشان را به کارگردانان ( مستقل ) نمی‌دهند.{3}

پی‌نوشت:

[1]. نیل، امپراطوری هالیوود، مروری به زندگانی خالقان یهودی سینما.
[2]. اسطورهای صهیونیستی سینما، به نقل از: مجلۀ سوره، ش 3، ص 53.
[3]. حمزه شریفی دوست، عرفان‌های کاذب؛ راه‌های نفوذ و راه‌کار مقابله، ص 128.

کلید واژه:

افزودن دیدگاه جدید