همراه با کلید خوردن تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران شاهد واکنشهای مختلفی در مواجهه با این نوع اعمال تحریم یکجانبه بودیم که در این میان حتی شرکای سنتی ایالات متحده یعنی اتحادیه اروپا از خروج ایالات متحده آمریکا از توافق برجام و به تبع آن تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران ابراز تاسف کردند و در این زمینه حداقل در گفتار هیچگاه حاضر به حمایت از خروج آمریکا از برجام نشدند. از طرفی دیگر برخی کشورها نیز این عمل آمریکا را محکوم نمودند اما چند کشور از جمله رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، بحرین و امارات نیز از این عمل ترامپ استقبال کردند.
اما در کنار این واکنشها، علی الظاهر ایرانیانی نیز بودند که از این تحریمها استقبال کردند. اما حالا پس از گذشت چند سال از اعمال تحریمها و در حالیکه فشار بیماری کرونا از یک طرف و از طرفی دیگر فشار تحریمها باعث شده تا درد ناشی از بیماری در ایران دو چندان احساس شود، همان عدهای که به استقبال تحریمها رفته بودند اکنون نیز شروع به ایجاد کمپین برای ادامه یافتن تحریمها بر ضد ایران کردهاند. این در حالیست که بر اثر تألم ناشی از شیوع بیماری کرونا در سراسر دنیا کشورهای مختلفی از ایالات متحده خواستهاند تا بخاطر فشار موجود ناشی از این وضعیت فوق العاده، به لغو تحریمهای ضد ایرانی بپردازد.
تا جایی که "آنتونیو گوترش" دبیرکل سازمان ملل نیز از ایالات متحده میخواهد در تحریمها تجدید نظر کند. اما درست در شرایطی که با تلاش جمهوری اسلامی در وضعیت تحریم، زمزمه آزاد سازی بیش از یک و نیم میلیارد دلار دارایی بلوکه شده ایران در لوکزامبورگ به گوش رسید یکبار دیگر عدهای شروع به راه اندازی کمپین ادامه تحریمها علیه ایران نمودند. چرا که بر اساس ادعای ایشان حکومت جمهوری اسلامی با استفاده از این پولها به تشنج آفرینی در دنیا دست خواهد زد.شنیدن چنین جملاتی در توجیه تحریم جمهوری اسلامی و موافقت با ادامه تحریمهای ایران از سوی کشورهایی همچون رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی که چه پیش از انقلاب و چه پس از آن هیچگاه در جایگاه یک دوست برای ایرانیان قرار نگرفتند و همواره تضعیف ایران را به سود خود تلقی کردند، یک امر قابل پیش بینی و متوقعی است.
اما پرسش اینجاست به راستی آیا یک ایرانی نیز میتواند به چنین دلایلی از تحریم کشورش حمایت کند! آنهم در حالیکه حتی متحدین آمریکا و قدرتهای بزرگ جهانی از جمله اعضای شورای امنیت سازمان ملل نیز پس از خروج امریکا از برجام، به دلیل نقض قطعنامه شورای امنیت توسط یک عضو آن، هیچگاه نتوانستهاند توجیه کننده این عمل آمریکا باشند. این تنها جنبه حقوقی و بین المللی این مسئله است. اما به راستی کسانی که سخن از ادامه تحریمها ضد ایران می گویند، آیا بدتر شدن شرایط زندگی مردمانشان را پس از اعمال تحریمها در ایران درک نکردند! خالی شدن سفره مردم را ندیدند! آیا ندیدند مردمانی که بر اثر اوضاع بد معیشتی و تغذیه دچار ضعف در سیستم ایمنی بدنشان بودند اصلی ترین قربانیان ویروس کرونا شدند!
به نظر نمیرسد انسانی چنین صحنههایی را لمس کند ولی در قبال آن بتواند بیتفاوت باشد چه برسد که بخواهد به ادامه این شرایط رضایت دهد و یا گامی در این جهت بردارد. با این اوصاف برای ایجاد کمپین تحریم فقط میتوان چند احتمال را در نظر گرفت:
اول این اشخاص ساکن ایران نیستند و به این دلیل هیچگاه واقعیتها و فشارهای ایجاد بر مردم و جامعه را پس از تحریم درک نکرده اند، لذا از لزوم ادامه تحریمها می گویند، از اینرو باید گفت کسی که شرایط مردم ایران را درک نکرده هیچگاه نمیتواند در زمینه سرنوشت ایران و جامعه ایرانی اظهارنظر کند یا اینکه تصمیمی بگیرد.
دومین احتمال، اینها کاسبان تحریم هستند یا حقوق بگیرانی هستند که از تحریمها کسب منفعت می کنند. البته کاسب بودن یا مزدور بودن در اینجا نمیتواند علت کافی باشد.
سومین احتمال اینکه اینان اصلا ایرانی نیستند بلکه حقوق بگیر سرویسهای ضد ایرانی برای فشار آوردن بیشتر به مردم ایران به منظور نیل به اهداف خویش هستند.
فاکتور چهارم که یک عامل قطعی و مشترک بین سه دسته اخیر است عدم برخورداری از وجدان انسانی این افراد است. چرا که با وجود وجدان انسانی نمیتوان راضی بر این عمل بود لذا درکنار این عوامل نداشتن وجدان و روح انسانی نیز لازمه اینگونه رفتارها است.
آن هم در شرایط کرونایی و در زمانیکه جنس بشر فارغ از نژاد و ملیت، نگران از سلامت همنوعان خود برای کنارگذاشتن اختلافات و اتحاد برای غلبه این معضل جهانی میکوشد اما جالب اینجاست که در این میان عدهای که خود را ایرانی میخوانند در صدد تشدید مرزبندیها و ادامه تحریم کشور و ملتشان هستند، حتی اگر مخالف قدرت حاکمه یک کشور باشد. منطقی و انسانی به نظر نمیرسد که به منظور مقابله با آن به مردم خویش آسیب رساند و به این آسیب رضایت داد.
اما چه اصلاح طلب، چه اصولگرا و چه کسی که مخالف جمهوری اسلامی است نمیتواند و نباید سهمی از قدرت داشته باشد اگر به اصول انسانی پایبند نباشد، چرا که در جوامع انسانی باید به دنبال حاکمیت بر آمده از اندیشه و آرمانهای انسانی بود. کسی که برای نیل به اهداف خویش رضایت به تحریم مردمانش میدهد نه بر مبنای انسانی عمل میکند و نه میتوان او را ایرانی خواند. این اتفاقها بهانهایست برای شناخت دوست از دشمن، باید از فرصتها همواره استفاده کرد. چرا که شناخت جریان نفوذ و افرادش، یا مستلزم پرداخت هزینه زیاد است یا حتی ناممکن اما در حال حاضر شناخت دشمن بدون پرداخت هزینه رخ داده است پس باید از این فرصت استفاده نمود و خط قرمزی بر تک تک افراد خط نفاق کشید چرا که قدرت یافتن چنین اشخاصی در تضاد با قدرت یافتن مردم و ملت ایران خواهد داشت.
افزودن دیدگاه جدید