ـ اعتقاد من بر این است:
باید با هرتفکری گفتگو کرد و تبادل تفکرات است که سازنده و راهگشاست. لذا امام رضا(علیه السلام) با تمام افکار ولو ملحدین مناظره و گفتگو میکردند.
ـ اعتقاد من بر این است:
همانطور که پیشوایان دینم گفتهاند، علم را ولو در چین باشد باید جستجو کرد و کافر و مسلمانان نکرد و برای علم آموختن نزد کافر هم میتوان زانوی ادب زد.
ـ اعتقاد من بر این است:
همانطور که پیامبر فرمودند به سخنران (من قال) توجه نداشته باشیم، بلکه به آنچه میگوید (ما قال) توجه داشته باشیم.
اما این نباید رهزنی برای من باشد که
ـ در مراوداتم با طرف مقابل هضم در طرف مقابل شوم و تمام عنانم را به دست او دهم.
ـ اینکه بخواهم یک مشروب خور را طوری جذب کنیم که مشروب را بگذارد کنار این درست است!
ولی اگر کاری کنیم که هم مشروبش را بخوره، هم مسجدش را بییاید و هم این سبک زندگی متناقضش را تبلیغ کند باید بدانیم که مسجد و دین را جذب مشروب کردیم...
ـ اینکه تسامح و تساهل (تلرانس) در امور، چیزی جز به سخره گرفتن دین نیست و دین خدا اگه قرار بود طبق علایق و عادات شخصی هر نفر انعطاف و انحراف پیدا میکرد که الان هفت میلیارد نوع اسلام داشتیم! و آخر میشود نماز با علی، غذا سر سفرهی معاویه...
در پایان بهترین تبلیغ رابطهی حسنه و گفتگوست اما نه اینکه در طرف مقابل هضم شویم و داشتههای خود را فراموش کنیم...
و البته باید بگویم بیشتر از اینکه بخواهیم مردم را با زبانمان دعوت به دین کنیم عملمان بهترین راهکار است...
قرار نیست برای دعوت به دین؛ از اسلام بزنیم، زیبایی دین را بگویم فطرت پاک خودش جذب میشود...
افزودن دیدگاه جدید