بعد از انقلاب و با محوریت یافتن اعتقادات شیعی در قانون اساسی، یکی از مهمترین اموری که نظام اسلامی باید بدان توجه داشته و نسبت بدان اهتمام بورزد، تولید و بسط محصولات و خوراک فرهنگی متناسب با جامعهی اسلامی است. امروز دغدغهی جامعهی اسلامی نباید تنها منحصر در حوزهی مسائل مادی و معیشتی باشد، بلکه آنچه به حوزهی مادی و اقتصادی و سیاسی سروسامان میدهد، حوزهی فرهنگ و خوراک فرهنگی است، مصرف کالاهای فرهنگی میتواند بر ارزشهای فرد، تاثیر سلبی یا ایجابی بنهد و آنها را تثبیت یا دگرگون کند.
آنچه در دورهی پسا انقلاب مهم این است که ارزشهای انقلابی را حفظ و درعین حال انقلابیون به «محافظه کاری» و «مصلحت اندیشی» روی نیاورند و از اصول و قواعد اساسی انقلاب، عقب نشینی نکنند. بسیاری از نیروهای انقلابی بودهاند که تا پیروزی انقلاب شور هیجان و دغدغههای مختلف اسلامی داشته، اما بنا به دلایل مختلف دچار فرسودگی و تغییر در رفتار و ایدئولوژی شده و اسیر روزمرگی و حتی مجذوب تفکرات دیگر گردیدند. چه بسا از راه رفته بازگشته و شعارها و مقاصد انقلابی را به فراموشی سپردند.
یکی از بزرگترین آسیبهایی که متوجه انقلابیون است وبه نوعی، تهدیدی برای مردم بعد از انقلاب به شمار میرود، اینکه افراد جامعه در حوزهی دین، اخلاق و ارزشها، نسبت به عقاید یا اعمالی که آنها را ناپسند و ناروا میدانند، از خود واکنش و حساسیت نشان ندهند. البته این نوع رفتار دارای سابقهی تاریخی میباشد. در قرن هفدهم طی جنگهای سیساله مذهبی میان کاتولیک و پروتستان باتوجه به خونریزیها و ویرانیهایی که در پی داشت، بعضی از روشنفکران غربی پیشنهاد کنار گذاشتن جنگ و خشونت و درعین حال همزیستی مسالمت آمیز، مدارا را مطرح کردند و همین نوع نگاه منجر گردید که در قرن هجدهم بیتفاوتی دینی گسترش روزافزون پیدا کرد و حتی در حوزه درون دینی و تعاملات و روابط بین مذهبی و فرقهای محدود نماند و به حوزه روابط بین ادیان نیز سرایت پیدا کرد و بتدریج، تمام عقاید و احکام دینی و غیردینی که ارزش قلمداد میشدند را در برگرفت.
به همین دلیل ما در عالمى كه زندگى مىكنيم و باتوجه به تهاجمات فرهنگى ديگران که هدفشان دگرگونی ارزشها و تغییر در ساختارهای دینی است، باید آشنا به شگردهاى تبليغاتى دشمنان باشیم. ازجمله شگردهای دشمنان میتوان به تبلیغ تسامح و تساهل در اخلاق و ارزشهای دینی اشاره داشت.
امروز نیز دشمنان انقلاب اسلامی با استفادهی از تجربیات کسب شده از قرن هفدهم و هجدهم و سرمایهگذاری تبلیغاتی چه از نظر رسانه و چه سرمایهگذاری بر روی روشنفکران، سعی در تساهل در دینداری مردم ایران زمین را دارند. «تساهل»؛ يعنى سهلانگارى، و سهولت و «سهله»؛ يعنى آسان بودن. اسلام سهل است و عسر و حرج در آن وجود ندارد، اما سهل بودن معنايش اين نيست كه ما سهلانگارى كنيم. پس انچه وظیفهی ماست اینکه ما بايد عين قانون را عمل كنيم نه يك ذره كم و نه يك ذره زياد.
و این را باید بدانیم که با استفاده از حربهی تساهل است که میتوان پاشنه آشیل انقلاب اسلامی که بنیهی اعتقادی و مذهبی ایرانیان است را در هم کوبید. امروز رهیافت اسلام تساهلگرایانه تفکراتی مانند اسلام رحمانی و اسلام لیبرالیستی است. اسلام لیبرالیستی آنچه را که هدف گرفته است غیریت دینی مردم است. اعوان و انصار این تفکر میخواهند روح غيرت را از مردم جامعهی ما بگيرد تا روحیهی مقاومت و ایستادگی در مقابل سياستها و هجومهاى آنها معنایی نداشته باشد و در هر مسئلهاى بگوئيم عيبى ندارد، چه فرقى مىكند، خيلى سخت نگيريد.
اما آنچه مهم است اینکه این روزها به نوعی شاهد تساهلگرایی در بعضی از جنبههای زندگی مردم کشورمان هستیم که از آن جمله میتوان به مشارکت بیقید و بند در فضای مجازی و به تبع آن پدیدار شدن آثار آن در زندگی خارجی است. این نوع تساهل گرایی است که امروز شاهد آمار بالای طلاق و همچنین خیانت و روابط مخفیانه و نوعی اباحهگری و از بین رفتن حدود و مرزها در بطن جامعه هستیم و طبیعتا آثار این نوع زندگی جز افسردگی و گوشهگیری و لذتهای هیجانی که منجر به پشیمانی است، نمیباشد.
اينجاست كه بايد يا فرهنگ اسلام يا فرهنگ غربى را گزينش كنيم. فرهنگ اسلامى مىگويد غيرت، حميت و مقاومت. فرهنگ غربى مىگويد تساهل، تسامح.
افزودن دیدگاه جدید