پس از شیوع و گسترش ویروس کرونا شاهد این هستیم که بسیاری از افراد برداشتهای متفاوتی را از این ویروس عالمگیر ارائه دادند. برداشتهایی که گاه با یکدیگر در تناقضاند و مخاطب را دچار سوءبرداشت نسبت به برخی مبانی دین مینمایند.
اینکه بلافاصله بعد از شیوع و گسترش ویروس کرونا برخی از سخنرانان آن را به بعضی از گناهان خاص ارتباط دادهاند واقعاً جای سؤال و جای تعجب دارد. افرادی مانند مقتدا صدر که پس از شیوع کرونا آن را بلایی به خاطر گسترش گناه همجنسگرایی دانست!
اینگونه اظهارنظرها حتی اگر برای خود فرد نیز به قطعیت رسیده باشد امکان حجیت عمومی برای همه مردم ندارد و اصطلاحاً فقط برای خود شخص حجت است. بنابراین میبایست تا جای ممکن ازاینگونه اظهارنظرها صرفنظر نمود. اظهارنظرهایی که بعضاً به خاطر تکرار موضوع و موارد گوناگون، مخاطب را به یک باور میرساند. باوری به اسم خرافه پنداشتن دین، چراکه این تعدد علل در بیان علت کرونا موجب تشکیک افراد نسبت به مبانی دینی و خرافه پنداشتن «عقاب الهی» میشود.
البته اصل بلا بودن این ماجرا نیز خود جای صحبت و بحث بسیاری دارد. بعد از اینکه فرزند مرحوم امام خمینی(ره) مرحوم آقا مصطفی به شهادت رسید، بسیاری از افراد این ماجرا را یک مصیبت و غم بزرگ برای حضرت امام میپنداشتند، اما برخورد امام بهگونهای بود که تعجب همگان را برانگیخت، ایشان فرمودند شهادت حاجآقا مصطفی از الطاف خفیه الهی بود، هیچ بعید نیست که این ویروس کرونا نیز از الطاف خفیه الهی باشد و موجب گشایشهایی برای جامعه اسلام گردد.
البته یکی از نکات بسیار مهم در ماجرای کرونا و در ماجرای هر ویروس دیگر این حقیقت است که خداوند اسرار عالم را برای بشر افشا نکرده است. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
عَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ
چه بسیار چیزهایی را بد میپندارید درحالیکه آنها صلاح شما هستند و چه بسیار چیزهایی را خوب میپندارید درحالیکه ضرر شما در آنها است.
این آیه بهوضوح این حقیقت را برای ما روشن مینماید که خداوند نخواسته است اسرار عالم فاش گردد، بنابراین ما نیز نباید اصرار بر فهم حقایق پشت پرده اتفاقات عالم داشته باشیم، چراکه وقتی خود خداوند نخواسته آن برای ما آشکار شود چه چیزی و چه عاملی میتواند در مقابل این اراده خداوند قرار بگیرد و حقیقت آن اتفاق را بهصورت قطعی برای ما اثبات کند؟
این نکته بسیار مهم است و در طول تاریخ نیز بسیار مواردی وجود داشته است که اتفاقاتی برای بشر و برای مسلمین افتاده که مسلمانان و جامعه اسلامی دچار یک یأس و ناامیدی شدهاند، اما بعد از مدتی فهمیده شد آن بلایی که همگان میپنداشتند به خاطر گناهان و برای رفع عقوبتهاست خود خیری بود که از جانب خداوند برای جامعه اسلامی نازلشده بود.
بنابراین ما باید تکلیفگرا باشیم. کرونا چه بلا باشد و چه نشانهای از نشانههای ظهور و چه لطفی از جانب خداوند و چه هر عامل دیگری، این وظیفه ما نیست که به دنبال حقیقت این ماجرا برویم و اینکه آیا کرونا بلا است یا نه را اکتشاف کنیم، بلکه وظیفه ما عمل به تکالیف الهی در این شرایط و کمک به هم نوعان برای رهایی از این ویروس است.
نکته دیگری که در اینجا وجود دارد این حقیقت است که نشانه بودن کرونا برای ظهور، امری غیرقابل اثبات است. درست است که نشانههای مختلفی پیرامون حوادث آخرالزمان وجود دارد و برخی از نشانهها با شرایط عالمگیر ویروس کرونا و مرگومیرهای بسیار آن تطبیق دارد اما این تطبیق بهصورت یقینی امکانپذیر نیست.
برخی گمان میکنند که نشانههای ظهور برای این است که ما آن را تطبیق دهیم و وقتی را برای ظهور تعیین کنیم و آن را نزدیک و یا دور بپنداریم درحالیکه اصلیترین وظیفه برای یک منتظر عمل به تکالیف الهی و فراهم نمودن شرایط ظهور است، نه پی نشانهها رفتن.
این گرایش شدید به بررسی نشانهها و تطبیق آن با حوادث پیشآمده، خود یک آسیب است و باید از آن پرهیز نمود.
جالب است که برخی از علمای متقدم نیز نسبت به این نشانهها عنایت داشتند و در زمانهای گذشته صحبتهایی پیرامون وقوع این نشانهها و نزدیکی ظهور مینمودند و بعد از گذشت صدها سال مجدداً میبینیم که این تطبیق نشانهها وجود دارد.
در پایان صحبت این نکته را مجدداً متذکر میشویم که کرونا را نمیتوان بهصورت قطعی بلایی از جانب خداوند دانست و نمیتوان بهصورت قطعی نشانهای از نشانههای ظهور پنداشت. بهجای برخورد مکتشف گونه با حوادث عالم برخوردی تکلیف گرایانه داشته باشیم و در اینگونه حوادث آن چیزی را که وظیفه شرعی ما است را به نحو احسن انجام دهیم.
انشاءالله ظهور نزدیک باشد و انشاءالله که خداوند ما را از تمام بلایای سماوی و ارضی محفوظ و مصون بدارد .
افزودن دیدگاه جدید