گرچه سابقه وجود تنشهای میان تهران و واشنگتن، به پس از حمله سال 2003 آمریکاییها به عراق برمیگردد و برهمین اساس بارها مقامات آمریکایی، جمهوری اسلامی را متهم به افزایش تنش در عراق، پس از اشغال آن توسط ایالات متحده نمودند، ولی با به وجود آمدن داعش و پس از حمله نیروهای آن به عراق و تصرف برخی مناطق عراق از جمله موصل توسط آنها و ورود شهید سلیمانی و نیروهای ایرانی به جهت بسیج و آموزش نیروهای عراقی به جهت انجام عملیاتهای ضد تروریستی به منظور بیرون راندن داعش از عراق، باعث به حاشیه رفتن و کمرنگ شدن تنشهای میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده در اقلیم عراق شد.
به نحوی که حتی در بعضی عملیاتهای ضد داعش، نیروهای مردمی عراقی تحت آموزش جمهوری اسلامی و هواپیماهای امریکایی توانستند نقش مکمل را ایفا کنند، گرچه در همان مقطع زمانی شاهد بمباران نیروهای مردمی عراق توسط هواپیماهای آمریکایی نیز بودیم، اما بعد از نابودی داعش، یکبار دیگر بر تنشهای ایران و نیروهای شیعی عراقی با آمریکاییها افزوده شد، زیرا آن چیزی که در عراق برای ایالات متحده دغدغه ایجاد کرده بود، بحث افزایش نفوذ ایران در حکومت و ساختار سیاسی عراق بود. چرا که پس از هجوم نیرویهای تکفیری داعشی به عراق این جمهوری اسلامی بود که بلافاصله به کمک عراقیها شتافت و پس از این حضور موثر جمهوری اسلامی در عراق و انجام عملیات موفقیت آمیز در شکست داعش، نفوذ جمهوری اسلامی در عراق بیش از پیش شد، که بخش زیادی از این رابطههای فی ما بینی میان عراق و ایران و اثر گذاریها بوسیله سردار سلیمانی صورت میپذیرفت چرا که او به چهرهی مورد اعتماد عراقیها از جمله سیاستمداران عراقی تبدیل شده بود.
از همینرو پروژه ترور سردار سلیمانی و حذف فیزیکی ایشان توسط واشنگتن را میتوان بر همین این اساس ارزیابی کرد چرا که واشنگتن با لشکرکشی به عراق و پرداخت هزینهی هنگفت در سالهای اشغال عراق حاضر به از دست دادن عرصه قدرت سیاسی در عراق نبود، از همین رو با ترور سردار سلیمانی به منظور کاستن از این نفوذ در عراق اقدام نمود، چرا که با وجود سردار سلیمانی برگرداندن صفحه سیاسی به سمت آمریکاییها تقریبا نا ممکن بود چرا که پروژههایی همچون کودتا علیه عادل عبدالمهدی به منظور سرنگون نمودن دولت او، با درایت مقامات ایرانی و شهید سپهبد سلیمانی، هیچ وقت قابلیت اجرا پیدا نکرد.
چرا که سردار سلیمانی، عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق را در جریان حرکات مشکوک سرلشکر ساعدی قرار داد و بر این اساس پروژه کودتای نظامی ایالات متحده در عراق هیچ وقت عملیاتی نشد. اما پس از عدم موفقیت در این کودتا بود که پروژه دوم براندازی، در قالب تظاهرات خیابانی و گسترش نا آرامیها در عراق کلید خورد. چرا که عادل عبدالمهدی انتظارات واشنگتن را برآورده نمیکرد وهمچنین رابطه خوبی با جمهوری اسلامی داشت، از اینرو باید گفت تنشها در عراق بین جمهوری اسلامی و گروههای مورد حمایت ایران با آمریکا در عراق وجود خواهد داشت کما اینکه پیش از آن هم وجود داشت.
اما با شکست پروژه خیابانی و شهادت سردار سلیمانی یکبار دیگر احتمال تلاش دوبارهی ایالات متحده برای انجام کودتا در عراق از جانب آمریکاییها محتمل به نظر میرسد، چرا که پس از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس مجلس عراق با تصویب طرح خروج نیروهای آمریکایی از عراق نشان داد که سیستم فعلی سیاسی در عراق نمیتواند منافع آمریکایی مد نظر ایالات متحده در این کشور را تامین کند و آمریکاییها را به فهم این واقعیت رساند که برای تسلط سیاسی بر عراق نه فقط نخست وزیر بلکه ساختار سیاسی عراق باید دستخوش تغییر گردد. از اینرو آمریکا تنها با کودتاست که میتواند، ساختار موجود را بر هم زده و ساختار آمریکایی مطلوبش در عراق را مستقر کند، اما پرسش اینجاست که با توجه به شرایط موجود، ایالات متحده چه گزینه هایی را پیش روی خویش دارد!
در این رابطه باید اینگونه پاسخ داد که با توجه به گسترش کرونا در ایران و بکارگیری تمامی ظرفیتهای داخلی کشور، برای مقابله با این بیماری، فرصت مناسبی برای ایالات متحده به وجود آمده است تا کار را در عراق یکسره کند. اما نکته حائز اهمیت این است که با توجه به درگیری ایالات متحده با ویروس کرونا و شرایط حاکم بر این کشور نارضایتیها در آمریکا نسبت به عملکرد ترامپ رو به افزایش است، اگرچه در نگاه نخست شاید اینطور به نظر میرسد که یک ضرب شصت نظامی آمریکایی می تواند برگ برنده خوبی در شرایط حاضر برای ترامپ باشد، اما برای کسب پیروزی و انجام یک کودتا در عراق و درگیری احتمالی با نیروهای نظامی شیعه در عراق باید فاکتورهایی را نیز مورد اعتنا قرار داد.
چرا که در صورت شروع درگیریها در عراق و به خطر افتادن جان نظامیان آمریکایی و عدم موفقیت ایالات متحده در زمینه دفع تهدیدات شکل گرفته برای نیروهای نظامی خود پس از اقدام به کودتا یا فرسایشی شدن این روند، این عملکرد آمریکا به منزله یک سم مهلک در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری برای ترامپ عمل خواهد کرد.
اگر چه در حال حاضر نیروهای نظامی ایران ظرفیتهای خود را برای کنترل بیماری کرونا در درون کشور بکار گرفتهاند، اما این به منزله منفعل عمل کردن ایران و تضمینی برای عدم ورود جمهوری اسلامی به عرصه درگیریهای عراق نخواهد بود. تنها در صورتی امریکا در این پروژه موفقیت قطعی حاصل خواهد نمود، که اقدام نظامی این کشور با پاسخی از سوی ایران و نیروهای مقاومت مواجه نشود یا پاسخ محدود باشد. چرا که امریکا در شرایطی نیست که بتواند تبعات ناشی از یک جنگ جدید را در آستانه انتخابات بپذیرد. گرچه اگر امریکا می توانست به یک جمعبندی در این زمینه برسد که با نشان دادن یک ضرب شصت به ایران و جریان مقاومت پاسخی دریافت نخواهد کرد در آن صورت ترامپ بوسیله این ضربه حتی میتواند به جهت کسب پرستیژ و یک پیروزی آسان در مقابل جبهه مقاومت و ایران اقدام به افزایش شانس خود در رقابتهای انتخاباتی پیش رو نماید.
افزودن دیدگاه جدید