نابود شدن غرور ملی توسط پهلوی

نابود شدن غرور ملی توسط پهلوی
پهلوی

در دوران پهلوی، دخالت‌های مکرر و نقش پررنگِ آمریکا و انگلیس در امور داخلی ایران، کار را به جایی رساند که حتی صدای برخی کارگزاران نظام شاهنشاهی را هم درآورده بود.
پرویز راجی سفیر وقت شاه در انگلیس، از این همه وابستگی احساس شرم کرده و این‌ چنین می‌نویسد: «...شاه و همه‌ی کسانی که شبیه من در اردوگاه شاه قرار دارند چگونه می‌توانیم مدعی داشتن غرور ملی باشیم در حالی که از مردمِ مملکت بریده‌ایم و با عجز و لابه از کشورهای غربی تقاضای حمایت از خود را داریم؟ در رژیمی که وابستگی کامل به غرب، ارکان اصلی موجودیتش را تشکیل می‌دهد ما نیز به حالتی درآمده‌ایم که اعتقاد خارج از اندازه به قدرت و توانایی متحدان اروپایی خود پیدا کرده‌ایم و چون فکر می‌کنیم آنها هر لحظه که بخواهند می‌توانند فقط با تکان‌دادن چوب‌دستی جادویی خود، همه چیز را به میل خویش بگردانند لذا این طور به خود می‌قبولانیم که هرچه در ایران اتفاق می افتد سرنخش در لندن یا واشنگتن قرار دارد و به همین جهت نیز آنچنان برای دوستان غربی خود از جهت کارایی و قدرت اعمال نفوذشان ارزش و اهمیت قائل می شویم که آنها خودشان هم هرگز این همه توانایی را در خویش سراغ نداشته و ندارند.»[1]
بدیهی است که حکومتی با این حد از وابستگی و خود کم‌بینی امکان موفقیت و بقا نخواهد داشت و این امر در 22 بهمن 57 و با بیداری و خروش ملت ایران، به واقعیت پیوست.

پی‌نوشت:
[1] خاطرات پرویز راجی، ص 347

موضوع:

افزودن دیدگاه جدید